۱۳۸۸/۰۹/۰۷

وقتی سردار جنگ از خاطرات سرکوب مردم می‌گوید

وقتی سردار جنگ از خاطرات سرکوب مردم می‌گوید

"در این آشفته‌بازار زمانه اصلا جای تعجب نیست اگر یک شب یک سردار سپاهی بسیجی یا بسیجی سپاهی (مثلا سردار فضلی) به مسجد محله‌تان بیاید و از خاطراتش در سرکوب و قلع و قمع آنچه وی آنان را عوامل دشمن و یک مشت منافق آمریکایی و مزدور سوروس می‌داند با آب و تاب و مباهات وصف ناشدنی درّافشانی کند و تازه قسم و آیه هم بیاورد که این بسجیانی که ۱۳ آبان و روزهایی نظیر آن دلاورانه خیابان‌های شهر را از هرگونه آشوب بری کردند و اصلاْ نه چماق داشتند و نه زن و بچه و دختر و پسر و جوان را کتک زدند (به کی قسم!) خودشان داوطلبانه آمدند و ما حتی به آن‌ها گفتیم نان و آب نداریم به شما بدهیم و جا برای شما نداریم، ولی آن‌ها اصرار کردند و ما هم چاره‌ای نداشتیم!"

بعد هم در کمال خونسردی از اعترافات حجاریان بگوید و تئورسین پرداخت هزینه را بابت پرداخت هزینه‌اش به ریشخند بگیرد و از خون بودن دلش بابت حذف شعار مرگ بر آمریکا و جایگزینی آن با شعارهایی نظیر مرگ بر روسیه و مرگ بر چین بگوید و از این بگوید که شعارگویان و شعارنویسان نه شایسته توجه‌اند که اینها یک دسته آدم پول‌بگیر اجنبی‌اند و در آخر هم قسم جلاله یاد کند که آن‌ها که به کوی دانشگاه ریختند و با ذکر یا زهرا جوانان مردم را زدند و از بالا به زیر افکندند و همه چیز را زیر و رو کردند بسیجی نبودند و ما اصلا نمی‌دانیم اینها کی‌اند!‌؟ ...

البته در روزگاری که پیش‌قراولان عدالت، عین قساوت و مدعیان دیانت عین ضلالتند، چندان دور نیست که در آینده شاهد مجالس روحوضی و قوالی هم در مساجدمان باشیم هرچند باز روحوضی و قوالی بهتر از بیان سلحشوری‌های اینچنین بی‌رنگ و ریاست!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر