به گزارش ایلنا، در روزهای پایانی دی ماه، رئیس مركز آمار ایران از تقسیم جامعه به 3 خوشه خبر داد و اعلام كرد كه خوشههای اول و دوم 7 دهك پایینی جامعه را شامل میشوند و خوشه سوم، 3 دهك بالایی جامعه را شامل میشود. رئیس مركز آمار ایران با اشاره به اینكه دولت در سال نخست اجرای لایحه هدفمند كردن یارانهها تصمیم گرفت جمعیت كشور را به 3 خوشه تقسیمبندی كند، گفت: در خوشه نخست كه دهك اول تا چهارم را شامل میشود، حدود 30 میلیون نفر، در خوشه دوم، دهكهای پنجم تا هفتم جامعه با 17 میلیون و 600 هزار نفر و در خوشه سوم، دهكهای هشتم تا دهم با 14 میلیون نفر قرار گرفتهاند.
رئیس مركز آمار ایران با اشاره به اینكه درآمد خانواده شش نفری در خوشه یك، كمتر از 473 هزار تومان است، گفت: خانوار شش نفرهای كه درآمدش بین 473 هزار تومان تا 788 هزار تومان است، در خوشه 2 قرار میگیرد و خانوار شش نفرهای كه بیش از 788 هزار تومان درآمد داشته باشد در خوشه 3 قرار میگیرد. مدد تصریح كرد: در خوشه یك، درآمد سرانه هر نفر 788 هزار و 381 ریال و در خوشه 2 درآمد سرانه هر نفر یك میلیون و 303 هزار و 3 ریال است.
بزرگترین ابهام در سخنان رئیس مركز آمار ایران كه به نمایندگی از سوی دولتی كه قرار است یارانهها را نقدی پرداخت كند، سخن میگفت اعلام درآمدهای سرانه خوشههای یك و دو جامعه است كه یا فقط آنها یارانه میگیرند، یا سهم بیشتری از یارانهها خواهند برد. مطابق آمار ارائه شده هفتگی از سوی بانك مركزی از نرخ خردهفروشی برخی از مواد خوراكی (ماست، پنیر، كره، شیر، تخممرغ، برنج، انواع حبوبات (7 قلم)، انواع میوه (8 قلم) و سبزی (8 قلم)، گوشت قرمز و سفید، قند و شكر، چای و روغن نباتی) در هفته نخست بهمن ماه، هر فرد برای تهیه ماهانه یك كیلوگرم از اقلام فوق نیاز به هزینهای حدود 936 هزار و 206 ریال دارد. این هزینه تنها هزینه مواد خوراكی به استثنای نان است و هیچ هزینه دیگری همچون هزینه مسكن، ایاب و ذهاب، پوشاك، پرداخت بهای آب، برق، گاز و تلفن، هزینههای آموزشی، هزینههای تفریحی و ... در آن لحاظ نشده است.
30 میلیون نفر، زیر خط گرسنگی
مقدار كالری موجود در اقلام فوق برابر 84 هزار و 510 واحد است. باید بدانیم كه مطابق تعاریف بینالمللی و پذیرفته شده توسط تمامی كشورهای جهان، حداقل كالری مورد نیاز روزانه برای هر فرد 2 هزار و 179 واحد است و كسانی كه كمتر از این مقدار تهیه میكنند، جزو افراد گرسنه یا پایینتر از خط فقر مطلق هستند. به عبارتی با یك تناسب ساده میتوان نتیجه گرفت كه هر ایرانی برای رفع گرسنگی ماهانه (تامین 67 هزار و 370 كالری) باید 746 هزار و 328 ریال هزینه كند. مقایسه این رقم با رقم اعلامی برای خوشه نخست (درآمد سرانه 788 هزار و 381 ریال) نشان میدهد كه افراد حاضر در این خوشه برای رفع سایر ملزومات زندگی از قبیل پوشاك، بهداشت و درمان، آموزش، مسكن، ایاب و ذهاب و... ماهانه فقط 42 هزار و 53 ریال خواهند داشت.
به عبارتی با توجه به هزینههای فوق، تمامی افراد حاضر در خوشه نخست جزو افرادی هستند كه در تعاریف جهانی جزو گروه زیر خط گرسنگی (خط فقر شدید) قرار دارند. این به این معناست كه اگر آمار آقای مدد مبنی بر وجود 30 میلیون از جمعیت 61.6 میلیونی ایران با درآمد ماهانه كمتر از 788 هزار و 381 ریال صحیح باشد، 30 میلیون نفر از جمعیت كشور زیر خط فقر مطلق (خط گرسنگی) به سر میبرند؛ چرا كه حتی قادر به تهیه خوراك خود نیز نیستند.
آمار زیر خط فقریها در ابهام
براساس نتایج بررسیهای بانك مركزی برای سال 1387، از كل هزینههای ناخالص خانوار، 23.8 درصد به خوراكیها و آشامیدنیها، 0.4 درصد به دخانیات، 4.6 درصد به پوشاك و كفش، 33.1 درصد به مسكن، آب، برق، گاز و سایر سوختها، 5 درصد به اثاث، لوازم و خدمات مورد استفاده در خانه، 4.5 درصد به هزینه بهداشت و درمان، 11.6 درصد به هزینه حمل و نقل، 2.6 درصد به ارتباطات، 2.4 درصد به هزینه تفریح و امور فرهنگی، 2.3 درصد به هزینه تحصیل، 2.2 درصد به هزینه رستوران و هتل و 7.5 درصد به هزینه كالاها و خدمات متفرقه اختصاص داشته است.
با احتساب هزینه ماهانه 746 هزار و 328 ریالی برای رفع گرسنگی و تطابق آن با جداول بانك مركزی (نسبت 23.8 درصدی خوراكیها و آشامیدنیها به كل هزینههای ناخالص خانوار) به این نتیجه میرسیم كه هر فرد برای داشتن یك زندگی حداقلی و چسبیده به خط فقر ماهانه به 3 میلیون و 135 هزار و 831 ریال نیاز دارد و لذا افراد خوشه دوم و حتی بسیاری از حاضران در خوشه سوم در آمار دولتی با درآمد ماهانه بیشتر از یك میلیون و 303 هزار و 3 ریال نیز زیر خط فقر قرار دارند.
اختلاف ارقام بانك مركزی با مركز آمار
مطابق آمار رسمی اعلام شده از سوی بانك مركزی متوسط تعداد افراد خانوار در سال 1387 برابر 3.86 نفر بود كه نسبت به سال 1386 كاهش داشته است. بر اساس نتایج این بررسی متوسط هزینه ناخالص سالانه یك خانوار در سال 1387 حدود ماهانه 9 میلیون و 620 هزار ریال بوده است. با تقسیم این رقم به متوسط تعداد افراد خانوار در سال 1387، این نتیجه مستفاد میشود كه متوسط هزینه ناخالص هر فرد در سال 1387، برابر 2 میلیون و 492 هزار و 228 ریال بوده است كه با ارقام اعلام شده از سوی مركز آمار ایران برای خوشههای اول و دوم تفاوت فاحشی دارد.
فقرای بانك مركزی ثروتمندان مركز آمارند
بانك مركزی رقم 780 هزار تومان را برای خط فقر شهرهای بزرگ كشور در سال 87 اعلام میكند. با در نظر گرفتن اینكه یك خانوار متوسط ایرانی برابر 3.86 نفر جمعیت دارد (البته این رقم قطعاً در شهرهای بزرگ زیر 3.5 نفر خواهد بود)، رقم سرانه خط فقر برای ساكنان شهرهای بزرگ معادل 2 میلیون و 20 هزار و 725 ریال خواهد بود. با این حال در خوشهبندی مركز آمار، بدون در نظر گرفتن چنین شاخصهایی رقم یك میلیون و 303 هزار و 3 ریال بدون هیچ مبنای مشخص و معیار علمی برای خوشه دوم در نظر گرفته شده است.
حضور برخی از فقرا در خوشه ثروتمندان
از سوی دیگر مطابق آمار اعلام شده بانك مركزی برای سال 1387، یك خانوار متوسط ایرانی در سال 1387 برابر ماهانه 9 میلیون و 432 هزار ریال درآمد داشته است. به این ترتیب، هر فرد ایرانی به طور میانگین ماهانه 2 میلیون و 443 هزار و 523 ریال درآمد داشته است. در جامعه مورد اشاره مركز آمار ایران برای خوشهبندی مردم (جامعه 61.6 میلیون نفری)، رقم درآمدها به حدود 150 تریلیون و 521 میلیارد و 16 میلیون ریال خواهد رسید.
كل درآمدهای خوشه اول با 30 میلیون نفر جمعیت (با حداكثر درآمد 788 هزار و 381 ریال)، مطابق آمار رئیس مركز آمار ایران رقمی كمتر از 23 تریلیون و 651 میلیارد و 430 میلیون ریال خواهد بود. درآمدهای جامعه آماری خوشه دوم با 17 میلیون و 600 هزار نفر (با حداكثر درآمد یك میلیون و 303 هزار و 3 ریال) كمتر از 22 تریلیون و 932 میلیارد و 852 میلیون ریال طبق اظهارات آقای مدد خواهد بود. لذا درآمد حاضران خوشه سوم قاعدتاً باید بیشتر از 103 تریلیون و 936 میلیارد و 734 میلیون ریال باشد. این به این معناست كه به طور میانگین افراد حاضر در خوشه سوم باید درآمدی برابر 7 میلیون و 424 هزار و 52 ریال داشته باشند.
با این حال مشاهده شده است كه كارگری با حداقل دستمزد دریافتی معادل 263 هزار تومان در شهر تهران كه همسرش نیز خانهدار بوده است (درآمد میانگین هر كدام برابر 131 هزار و 500 تومان است)، در خوشهبندیها در خوشه سوم قرار گرفته است، به عبارتی حتی حداقل بگیران جامعه كارگری كه جزو محرومترینهای جامعه نیز به حساب میآیند، به جرم نداشتن فرزند جزو خوشه سوم و طبقات مرفه با میانگین درآمد 7 میلیون و 424 هزار و 52 ریال قرار گرفته است. این به این معناست كه در خوشهبندی مدنظر مركز آمار ایران، یك كارگر با افرادی كه به طور متوسط بین 5 تا 6 برابر وی درآمد دارند، در یك جایگاه قرار گرفته است.
خط فقر حداقل 1 میلیون و 674 هزار و 912 ریال است
همچنین در یكی از آخرین شمارههای نشریه برنامه، ارگان معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی ریاست جمهوری خط فقر ماهانه در سال 1386 هر فرد در خانوار شهری برای تهیه 2 هزار كالری برابر 980118 ریال اعلام شده است. با توجه به تورم 18.5 درصدی سال 1386، 25.4 درصدی سال 1387 و حدوداَ 15 درصدی سال 1388 این نتیجه به دست میآید كه خط فقر هر فرد در سال 1389 كه قرار است نخستین سال اجرای قانون هدفمند كردن یارانهها باشد برابر 1674912 ریال یا 1 میلیون و 674 هزار و 912 ریال خواهد بود كه به این معناست كه تمامی حاضران در خوشههای اول و دوم و برخی از افراد حاضر در خوشه سوم نیز در زمره فقرا قرار دارند.
اینها همه مشتی نمونه خروار است. فردی در تهران كه خود بیكار و مستمری بگیر بیمه بیكاری است با داشتن همسری خانهدار، بدون داشتن مسكن و وسیله نقلیه، فقط به این دلیل كه حدود هزار تومان بیشتر از رقم اعلام شده برای خوشه دوم مستمری میگیرد، در خوشه سوم طبقهبندی شده است.
گرسنگان در خوشه اول و فقرا در خوشه دوم و بعضاً سوم تقسیمبندی شدهاند. این ترجمانی است از آنچه كه رئیس مركز آمار ایران برای خوشهبندی مردم ایران اعلام كرده است.
تمام آمارهای فوق موید این نكته است كه خوشهبندی مردم در ایران و ارقام اعلامی رئیس مركز آمار ایران نشان میدهد كه حداقل 77.3 درصد از 61.6 میلیون ایرانی مورد استناد مركز آمار زیر خط فقر قرار دارند. اگر حتی بنا را بر رقم 71.6 میلیون نفری جمعیت ایران گذاشته و تمامی 10 میلیون نفری را كه در طرح دولت شركت نكردهاند، جزو اقشار مرفه بدانیم، باز هم حداقل 66.48 درصد مردم ایران زیر خط فقر هستند. سوال اساسی این است كه آیا دولت به نوعی تاثیرات مخرب سیاستهای سالهای گذشته خود بر افزایش شكاف طبقاتی و گسترش فقر را پذیرفته است، یا اینكه مردم ایران در پر كردن برگههای خود صداقت و مسوولان در بررسیهای خود دقت كافی نداشتهاند؟
باید گفت كه در سال 80 افراد زیر خط فقر در كشور 4 درصد اعلام شده بود. حال مسئولان دولتی و به خصوص دستاندركاران طرح پرداخت نقدی یارانهها باید توضیح دهند كه آیا واقعاً بیش از 60 تا 70 درصد مردم ایران زیر خط فقر قرار گرفتهاند، یا اینكه طرح پرداخت نقدی یارانهها از همان ابتدای راه میلنگد و ناگزیر مجبور است كه پس از مدت زمانی از اجرا، به سرنوشت دیگر طرحهای دولت نهم و دهم دچار خواهد شد؟