رسانههای خرد سبز و رسانههای کلان حکومت!
در ایران، خصوصاً پس از کودتای ۲۲ خرداد، تمامی «رسانههای کلان» در اختیار حکومت قرار دارند. روزنامههای پرتیراژ همهگی دولتی یا شبهدولتیاند. روزنامههای مستقل با اندک «انحراف از معیار» توقیف میشوند. شبکههای رادیو و تلویزیون دائماً مشغول پراکندن پروپاگاندا و دروغ و جنگ روانی حکومت علیه مخالفان داخلی و خارجیاند. پارازیتهای بیامان سپاه بر روی امواج رادیویی و ماهوارهای خارجی سلامت شهروندان را به خطر انداخته. فیلترینگ وبسایتهای منتقد روزبهروز تشدید میشود. خلاصه این که هر ابزاری که بتواند پیامی را در ابعاد وسیع به جامعه منتقل کند مستقیم یا غیر مستقیم در کنترل حکومت است و باید در راستای سیاستهای یک نفر، «مقام معظم رهبری»، عمل کند. آنچه برای من و شما باقی میماند، «رسانههای خُرد» است: ایمیل، اساماس، وبلاگها، شبکههای اجتماعی فیلترشده، دیوارنویسی، اسکناسنویسی، تراکت، مچبند سبز، و امثالهم.
حالا مشکل از اینجا آغاز میشود که یک حکومت با تمام سپاه و صدا و سیما و کیهان و ایرنا و درآمد نفت که در دستش است، در برابر رسانههای خرد من و شما کم میآورد. همهی آن گردنکلفتها میگویند احمدینژاد، مردم در گوش هم میگویند موسوی. آنها دائم به کاربرد «معظم» میافزایند، اما مردم بیانیههای منتظری را دستبهدست میکنند. «معظم له» ولی امر مسلمین جهان است، اما بر روی دیوارهای شهرگویای صفت دیگری است!.
ارباب قدرت چه کنند؟ اول فیلتر میکنند و میزنند و دستگیر میکنند و شعار پاک میکنند. اما بعد چه کنند؟ یک روزی میرسد که بازی «رسانههای کلان» را رها میکنند و وارد بازی «رسانههای خرد» میشوند. آن روز، سیزده آبان بود. وقتی تمام سرمایهگذاریهاشان را بربادرفته دیدند، آمدند و «جنبش سبز علوی» برپا کردند و نمادهای سبز پوشیدند و روی دیوارهای شهر با رنگ سبز نوشتند «مرگ بر آمریکا». اما این چهجور تدبیری بود؟
وقتی بلندگو میگوید «مرگ بر آمریکا» و مردم میگویند «مرگ بر روسیه»، آن بوقچی پی میبرد که رسانهاش دیگر اثربخش نیست. تیغش دیگر نمیبرد. کند شده. حالا میآیند و مثل ما دیوارنویسی میکنند. چهار ماه سبزها را زدند، حالا خود سبزپوش میشوند. قتل ندا را انکار میکردند، حالا خود مدعیاش هستند. اینجاست که ما شاهد یک نقطهی عطف در یک سیر تاریخی هستیم. اینجاست که حکومت به بیفایده بودن صدا و سیما، کیهان و ایرنا اعتراف میکند. همینجاست که معاون صدا و سیما میگوید مخاطبان شبکههای ماهوارهای دو برابر شدهاند.
این پیروزی را نباید ساده از کنارش گذشت. چون روزی که حکومت جواب دیوارنویسی ما را به جای تلویزیون روی دیوار داد، روز اضمحلال ساختار رسانهای حکومت و آغاز یک بازی با نتیجهی قطعی به نفع ماست. روزی که حتا کودتاچیها هم سبز شدند یعنی پذیرفتهاند که تمامی انکارهای چهارماهه بینتیجه بوده. یعنی زمین بازی را ما به آنها تحمیل کردهایم. و کدام دولت است که بتواند در عرصهی رسانههای خرد، با یک ملت برابری کند؟ در مسابقهی دیوارنویسی میان دولت و ملت، برنده از قبل معلوم است! اگر باور نمیکنید، به دیوارنویسیهای «۱۶ آذر» در خیابان آزادی نگاه کنید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر