. ادامه راه سبز«ارس»: حسن روحانی در مصاحبه با روزنامه جمهوری اسلامی دیدگاههای خود درباره مسائل مختلف را بیان کرد. در بخشي از اين مصاحبه آمده است: «من معتقدم در دهه چهارم انقلاب باید تلاش کنیم کشور را از فضای امنیتی خارج کنیم . چه در سیاست داخلی و چه در سیاست خارجی . وقتی ما در فضای امنیتی هستیم حرکت توسعه خیلی کند می شود. در داخل کشور هم وحدت و اتحاد و یگانگی و اجماع از بین می رود. در فضای امنیتی نمی توان به اجماع نظر رسید. بعضی ها دامن می زنند و تلاش می کنند فضای امنیتی در کشور ادامه یابد. خیال می کنند در این فضا می توانند رقیب را از میدان به در کنند یا منزوی کنند. این از خیالات نادرست و اشتباه است . اگر کسی فکر کند 20 درصد جامعه یا یک جناح باید یگانه در قدرت باشد و همیشه قدرت متمرکز در یک جناح باشد و به هیچ وجه چرخش قدرت نباشد این تفکر نادرستی است . این تفکر هیچ وقت نتیجه نداده و نمی دهد.»
به گزارش کلمه، برخی از مهمترین مطالب مطرح شده توسط حجت الاسلام والمسلمین حسن روحانی به شرح زیراست:
* اگر کسی به اسم نقد دنبال تخریب باشد دنبال هوچی گری باشد این کار مذموم است در فرهنگ ایران و اسلام چیزی به نام هوچی گری تخریب و سیاه نمایی نداریم و نباید داشته باشیم
*کم تحملی خوب نیست . اینکه افرادی بخواهند مطبوعات و رسانه های کشور را وادار بکنند به خودسانسوری و نگذارند وظیفه و رسالت اصلی خودشان را انجام بدهند به ضرر کشور است .
* در سالهای اخیر احساس عدم تعامل بیشتر شده است . حتی جامعه ایران به سمت گسست دارد حرکت می کند.
* در میان افراد دلسوز جامعه ما، نخبگان جامعه ما ،دانشگاهیان ما وشخصیت های ما یک نوع شکاف درحال شکل گیری است که ادامه این شکاف می تواند خطرناک باشد. شکاف در میان نخبگان و سران یک نظام خدای ناکرده اگر ادامه پیدا کند منجر می شود به رویارویی مردم . مردم چند دسته می شوند رو در روی هم قرار می گیرند.
* در سالهای ۵۹ .۶۰ این شکاف در جامعه احساس می شد اما بعد از نیمه سال ۱۳۶۰ روند روند دیگری بود . یک نوع احساس همبستگی همفکری و هم نظری در میان مسئولان رده بالا و نخبگان جامعه احساس می شد. چه در دوران دفاع مقدس و چه بعد از دفاع مقدس در دوران سازندگی این احساس را می شد درک کرد. اما بعدها فاصله و شکاف مجددا شروع شد. دلیلش این است ما در بسیاری از مسایل با هم تعارف داریم در بسیاری از مسایل ما ننشستیم بدون رو در بایستی رو در روی هم مسایل را بگوییم .
* بنا بود از سال ۱۳۸۴ برنامه چهارم شروع شود که اولین برنامه چشم انداز بود . بعد ما دیدیم که در سال ۸۴ -۸۵ بعضی از مقامات با یک لحن تندی به برنامه حمله می کنند . حتی یکی از مقامات در یکی از مصاحبه ها اشاره کرد که این برنامه پنج ساله آمریکایی است ،غربی است ، اومانیستی است و با هدفهای انقلاب فاصله دارد . بدین ترتیب نه تنها دنبال اجرای برنامه پنج ساله و چشم انداز ۲۰ ساله نرفتند بلکه مخالفت با آن را هم شروع کردند.
*ممکن است دولتی که روی کار می آید نسبت به برنامه پنج ساله که قبلا تدوین شده اصلاحاتی داشته باشد. این اشکالی ندارد. مثل یک لایحه ای که به مجلس داده می شود. بگوید من در این ده مورد پیشنهاد اصلاح دارم . به این صورت هم عمل نکردند.
*متاسفانه در پنج سال اول برنامه چشم انداز ۲۰ ساله ما شاهد یک حرکت خوب در راستای برنامه ها نبودیم .
*من هنوز فضا را به نحوی نمی بینم که کاملا ناامید باشیم نسبت به دستیابی به چشم انداز. هنوز هم فکر می کنم در فرصت باقیمانده اگر همه دست به دست هم بدهیم و پرتلاش حرکت کنیم امکان دستیابی به سند چشم انداز هنوز هم وجود دارد اما اگر بخواهد روندی که این روزها می بینیم که در جامعه ما حاکم است خدای نکرده اگر این روند ادامه پیدا کند من بعید می دانم ما به اهداف چشم انداز دست پیدا کنیم .
* دولت هیچ وقت نیامده برای اصلاح برنامه چهارم لایحه ای به مجلس بدهد. پیشنهاد بدهد تا مجلس هم بررسی و تصویب بکند. این کار را نکرده است . پس دولت نه پیشنهاد اصلاحی داده و نه عمل به برنامه کرده .
* رشد اقتصادی ما باید به طور متوسط ۸ درصد باشد . این را سیاستها می گوید. در الزامات سند هم آمده است . به این رشد که نرسیده ایم . در طول این پنج سال با اینکه درآمدهای ما اعم از نفتی و غیرنفتی بی سابقه بوده است . هم قبل از پیروزی انقلاب اسلامی سابقه نداشته و هم بعد از پیروزی انقلاب اسلامی سابقه نداشته است . یعنی هیچ وقت پیش نیامده که ما بتوانیم در مدت چهار سال اینقدر درآمد نفتی و غیرنفتی داشته باشیم . این درآمد بی نظیر بود. قبلا اگر می گفتند که مجلس و دولت از دو جناح هستند. این مجلس و این دولت که از دو جناح نبودند . هم خط و از یک جناح بوده اند . پس چرا نتوانسته ایم به رشد ۸ درصدی برسیم . نه تورم ما تک رقمی شد نه بیکاری ما تک رقمی شد نه رشد سرمایه گذاری در حد برنامه بود و نه رشد تولید ناخالص داخلی در د برنامه بود. فاصله وضع موجود این شاخص ها با برنامه خیلی زیاد است .
* شاخص ها نشان می دهد فاصله طبقاتی کم نشده است . دولت در اجرای سیاستهای اصل ۴۴ بیشتر دنبال این بود که مثلا سهام عدالت را توزیع کند . درحالی که هدف سیاستهای اصل ۴۴ این بود که بالاتر از بحث مالکیت مدیریت دولتی نباشد و مالکیت و مدیریت به مردم واگذار شود.
*برخی از بنگاه های اقتصادی ما از دولت واگذار شده به یک نهاد شبه دولتی . این هم حل نشده . ما می خواستیم یک رقابت آزاد درست شود. بدون رقابت آزاد مشکلات اقتصادی حل نمی شود. این هم که نشده . بنابر این ما در اجرای سیاستهای اصل ۴۴ عملا با اهداف سند چشم انداز خیلی فاصله داریم .
* چیزی که دولت فعلی اصرار دارد این است که پول پخش کند بین یک عده از مردم . بحث ما این است که با تقسیم پول بین مردم مشکلات اقتصادی حل نمی شود. ما باید اقتصاد را از این حالت دولتی و انحصاری خارج بکنیم .
* فعالیت هسته ای از دولت مهندس موسوی شروع شد و در دولت آقای هاشمی رفسنجانی تلاش زیادی برای این کار انجام شد. در دولت آقای هاشمی ما دستیابی به این تکنولوژی را تقریبا به نتیجه رساندیم . به اصل تکنولوژی دست یافتیم . در دولت آقای خاتمی تسهیلات بیشتری در اختیار سازمان انرژی اتمی قرار گرفت تا این کار را بتواند سریعتر انجام دهد و قدم های موثری برداشته شد . در سال ۸۱ توانستیم اورانیوم را خودمان غنی سازی کنیم و به این فناوری دست یافتیم . ابزارش را هم در داخل خودمان شروع به ساخت کردیم . یعنی سانتریفیوژ را خودمان تولید می کردیم و خودمان هم با تلاش و با تکیه بر دانشمندان جوان کشورمان غنی سازی را انجام می دادیم .
* هیچ مخفی کاری هم نکردیم . هدف اصلی ما این بود که به دانش صلح آمیز هسته ای برسیم . دانش هسته ای یک دانش نو و جدید است . ما می خواهیم به دانش های نو دسترسی پیداکنیم مثل نانوتکنولوژی مثل بیوتکنولوژی مثل آی تی یا هسته ای . در فناوریهای نو ما یک حرکت خوبی شروع کردیم . همزمان با فناوری هسته ای در سایر فناوریها هم وارد شده ایم . ما خواستیم به فناوریهای جدید وارد شویم .
*ما در زمینه تکنولوژی هسته ای باید به گونه ای عمل می کردیم که به کاهش چالش ها می رسیدیم.ورود ما در فن آوری هسته ای ما را وارد چالش هایی کرده . این چالش ها را باید کم کنیم . لااقل از این به بعد تلاش کنیم این چالش ها را کم کنیم . ادامه این چالش ها ما را در دچار پارادوکس می کند. یعنی از یک طرف فن آوری هسته ای که برای ما بسیار مهم است باید ادامه دهیم و از یک طرف دیگر با هزینه کمتر. اگر دستاوردهای هسته ای با هزینه بالا باشد مطلوب نیست . دیپلماسی هسته ای معنایش این است که ما با کمترین هزینه به اهدافمان دست پیدا کنیم . اگر قرار باشد برای دستیابی به اهداف هسته ای بالاترین هزینه ها را پرداخت کنیم معلوم است که برنامه ریزی درستی نشده و در دیپلماسی موفق نبوده ایم .
*وقتی مردم می گویند انرژی هسته ای حق مسلم ماست منظورشان این است که سایر حقوق ما هم حفظ شود و در ضمن به حق مسلم هسته ای خودمان هم برسیم . منتهی روی این حق به خاطر چالشی که قدرتهای بزرگ با ما دارند در واقع می خواهند این حق خود را به دنیا اعلام کنند. مخاطب این شعار قدرتهایی هستند که می خواهند ایران و ایرانیان را از حق مسلم انرژی صلح آمیز هسته ای محروم کنند.
*بحث این است که آیا راههای کم هزینه تر از راه فعلی وجود دارد یا نه . به اعتقاد من راههایی وجود داشته و الان هم از این به بعد راههایی وجود دارد. ممکن است ما برای یک دستاوردی ناچار به پرداخت هزینه بشویم اما همواره باید تلاش کنیم از راهی عبور کنیم که کمترین هزینه را پرداخت کنیم . به هر حال هنوز در بحث هسته ای فرصت هست می توانیم چالش ها را کم کنیم و نگذاریم بیشتر شود.
*من معتقدم در دهه چهارم انقلاب باید تلاش کنیم کشور را از فضای امنیتی خارج کنیم . چه در سیاست داخلی و چه در سیاست خارجی . وقتی ما در فضای امنیتی هستیم حرکت توسعه خیلی کند می شود. در داخل کشور هم وحدت و اتحاد و یگانگی و اجماع از بین می رود. در فضای امنیتی نمی توان به اجماع نظر رسید. بعضی ها دامن می زنند و تلاش می کنند فضای امنیتی در کشور ادامه یابد. خیال می کنند در این فضا می توانند رقیب را از میدان به در کنند یا منزوی کنند. این از خیالات نادرست و اشتباه است . اگر کسی فکر کند ۲۰ درصد جامعه یا یک جناح باید یگانه در قدرت باشد و همیشه قدرت متمرکز در یک جناح باشد و به هیچ وجه چرخش قدرت نباشد این تفکر نادرستی است . این تفکر هیچ وقت نتیجه نداده و نمی دهد.
*اگر حزبی غیرقانونی است خوب منحل کنند تعطیل کنند اما اگر می گوئیم حزب آزاد است و مجوز قانونی هم به او می دهیم وقتی یک حزب یا یک جناح قانونی شد باید از آن به بعد از قواعد بازی پیروی کنیم . در ساخت قدرت باید اجازه دهیم قدرت درست توزیع شود و هم قدرت درست چرخش کند.
*ما در علم و تکنولوژی نمی توانیم دروازه های دنیا را به روی خودمان ببندیم . در شرایط حاضر استاد دانشگاه ما نمی تواند با استاد دانشگاه خارجی در تماس باشد. مراکز علمی ما جرات نمی کنند با مراکز علمی دنیا در تماس باشند. تا یک مرکز علمی بخواهد با یک مرکز علمی در جهان تماس بگیرد. می ترسد از اینکه فردا به او انگ و تهمت بزنند. بگویند آن استاد دانشگاه که شما با او تماس گرفتید جاسوس بود. آن استادی که آمد جاسوس بود آن استادی که رفت جاسوس بود آن اطلاعاتی که تو به او دادی خلاف امنیت بود. دنیای علم که اینجوری نیست دنیای علم مرز نمی شناسد. علم بی مرز است . تحقیقات بی مرز است . با دنیا باید در ارتباط باشیم تا بتوانیم پیشرفت کنیم .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر