آقای شریعتمداری!
آخرین محصول وجود تلختان، نوشتهیی است که در آن به ساحت سه بزرگوار جسارت کردهاید، سه بزرگواری که اولی تجلی حیا و صبر است، دومی مثل اعلای خلوص و صداقت، و سومی آموزگار شجاعت و استقامت. از قامت ادب شما انتظار بیشتری نمیرود اما جا دارد چند نکتهیی گوشزد شود
آقای شریعتمداری!
آن کسی که تمام شده شمائید نه جنابان خاتمی، موسوی و کروبی. تمام شدهاید چرا که حکومتی که کارش به اوین بردن جوانان بیست ساله برسد تمام شده. فرق است میان حکومتی که بیست سالههایش با شوق به جبههها میروند تا برای حفظ مملکت دلاوری کنند و خون دهند و حکومتی که بیست سالههایش را به انفردی میبرد، اینطور نیست؟
شما تمام شدهاید چرا که دم ودستگاه اصولگراییتان با آن همه دبدبه و کبکبه و با آن همه ادعا و سروصدا، محصولش آقای احمدینژاد شد. ادب رئیس جمهور محبوبتان را معیار غنای اصولگرایی شما بگیریم یا اصالت و تخصص معاون اولش را؟ مگر نه اینست که کابینه نهم و دهم که ظاهرأ "عصاره فضایل" اصولگرایان است گواه روشن ورشکستگی شماست و (با پوزش از خوانندگان محترم) مصداق اتم معنای "بی عرضگی" آنهم در سطح ملی؟
شما بگویید آقای شریعتمداری که این چه سریست که از آن کارخانه اصولگرایی با آنهمه دوپینگ نفتی، دست آخر کسی در قد و قواره آقای احمدینژاد حاصل شد؟ راستی در میان شما اصولگرایان، کسی تواناتر، با ادب تر، با حیاتر، خردمندتر، راستگوتر و خوشبیانتر نبود؟
این چه معمایی است آقای شریعتمداری، که پس از ۱۶ سال درد کشیدن و بخود پیچیدن و به این و آن پریدن، محصول فارغ شدن اصولگرایان کسی شده که ما هرچه در او گشتیم نشانههای بزرگی نیافتیم، چه رسد به اخلاق بزرگواری، تدبیر دولتمداری، یا ادبیات مملکتداری؟
۱۶ سال گوش فلک را کار کردید که اگر اصولگرایان دولت را بگیرند چنین میشود و چنان میشود. این بود آقای شریعتمداری معجزه اصولگرایان؟ که مملکت را بدهند دست آقای مشایی؟
ما به شما توصیه اکید میکنیم که فرمایشات حقیقتا جالب آقای مشایی را هر روز دوره بفرمایید تا متوجه این معنا بشوید که قواره پروژه اصولگرایی شما چه اندازه است و سرانجامش به چه کسانی میرسد. سوال ما اینست آقای شریعتمداری که آیا تمام هنر شما اصولگرایان این بود که مملکت را از امثال هاشمی-حبیبی و خاتمی-عارف بگیرید تحویل مشایی-احمدینژاد بدهید؟
آقای شریعتمداری!
شما تمام شدهاید چرا که رهبرتان چندان خفیف شده که حتا نمیتواند آقای مشایی را از هیأت دولت حذف کند اما همین رهبر چندان گرفتار بیماری ترس شده که دغدغهاش اینست که "مبادا هیبت حکومت میان مردم بشکند"
تمام شدهاید چون کسی نمیتواند حق خود را از رهبرتان باز ستاند، با لکنت یا بی لکنت
و بالاتر از همه اینها، آقای شریعتمداری، تمام شدهاید چرا که "بی برکت" شدهاید. به زندگی هایتان، به نوشتههایتان، گفتههایتان، کردههایتان، به خانوادهها و فرزندانتان نگاهی بیندازید، این بی برکتی را خواهید دید. بی برکتی که از مماشات با دروغ و ستم برمیخیزد و محصولش نکبت، پریشانی و معیشت ضنک است. بی جهت نیست که این روزها چهرههای نورانی اینقدر در میان اصولگرایان کمیاب است...
برای همه اینهاست که تمام شدهاید آقای شریعتمداری! ممکن است چند صباحی در قدرت بمانید، اما ماندگار نیستید چراکه از درون میپوسید و سرانجام از درون پوسیدن، متاسفانه جز فروپاشی نیست..
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر