جنبش سبز اهتمام ویژه ای به خواسته های زنان دارد
. ادامه راه سبز«ارس»: دکتر زهرا رهنورد ، استاد دانشگاه تهران، نقاش و مجسمه ساز گفته هایش را با آرزوی آزادی همه زندانیان سیاسی بویژه زندانیان زن آغاز می کند.می گوی :”امیدوارم همه زنان زندانی تا پیش از فردا رسیدن سال نو آزاد شوند ،همه آنها از فعالان جنبش زنان تا روزنامه نگاران ، فعالان حقوق بشر و فعالان حقوق کودک تا زنان گمنامی که در کف خیابا نها و در تجمع های اعتراضی بازداشت شده اند و البته دختران دانشجویی که گناهی جز طلب حق خود ندارند.رهنورد مادران داغدار را هم از یاد نمی برد :”در عین حال همه ما همدل و هم درد مادران عزاداری هستیم که گلهای آنها پرپر شده است .مادران ندا ،سهراب ، سید علی ،اشکان ،کیانوش ،رامین رمضانی ،علیرضا افتخاری ،محرم چگینی ، و مادران شهدای مظلومی چون ناصر امیر نژاد ،ایمان نمازی ، کاوه سبز علی پور و بقیه ای که حتی نامشان را نمی دانیم و همانطور مادران و همسرانی که در حوادث پس از انتخابات عزیزان شان آسیب های جدی دیده اند ،برخی در تظاهرات ها مجروح شده ، بعضی در بازداشتگاهها مورد شکنجه قرار گرفته و برخی ماهها در زندان بوده اند.”
و در آخر هم پیشاپیش سال نو را به همه زنان و مردان آزادی خواه و عدالت خواه تبریک می گوید :”امیدوارم سال آینده ،سال تحقق آزادی، مردمسالاری، عدالت، رفع تبعیض از همه بویژه زنان باشد.”
خبرنگار کلمه در آستانه سال نو مصاحبه مفصلی با دکتر رهنورد انجام داده است ،که می خوانید:
شاید بد نباشد که این مصاحبه را با سوالاتی درباره حوزه زنان و جنبش سبز شروع کنیم .چندی پیش فعالان جنبش زنان با صدور بیانیه ای اعلام کردند که در هیچ یک از بیانیه ها و مواضع نامزدهای معترض از فردای انتخابات به این سو به خواست های زنان توجهی نشده است . این فعالان زن نوشته بودند که ما بر این باوریم که مسایل زنان بخش عمده ای از بحران جاری است و بدون دیدن و ارائه راهکار برای حل آن ،هیچ راه حلی پاسخگو نخواهد بود. به همین دلیل هم گروهی از فعالان جنبش زنان نامه ای انتقادی به آقایان موسوی و کروبی نوشتند . شما در این باره چطور فکر می کنید ؟ آیا واقعا کاندیداها از فردای انتخابات به زنان بی توجهی و بی اعتنایی نشان داده اند ؟
به راستی ما زنان ،چرا باید منتظر دیگران باشیم تا برای ما مادری بکنند؟ خودمان باید پا پیش بگذاریم . از ماجراهای زنان بزرگ تاریخ می توان درس ها گرفت ، خوشبختانه تجربه کمون اولیه هزاران سال پیش از تاریخ کم و بیش در اختیارمان قرار دارد. آن زمان که به قول قران کریم انسانها امت واحدی بودند ،یا به قول نظریه پردازان در آن کمون زنها همه کاره بودند و به قول مدارک باستان شناسی ایزد بانوها و الهه ها بر تارک پرستش ها می درخشیدند.حداقل تاریخ تمدن به ما گفته است که اولین صنعتگران ، پارچه بافان ، سفالگران و کشاورزان ( ونه شکار گران )زنان بوده اند ،البته در آن زمان یک تقسیم کار نانوشته و خود به خودی بود که بر اساس مختصات فیزیکی و شرایط اقتصادی و پرستشی و آیینی زن و مرد ایفای نقش می کردند ، اما در آن زمان زنان اگر نه در راس سر رشته داری امور (چون جامعه مادر سالاری هنوز ثابت نشده ) اما همواره با نقش درجه یک در اداره امور و سر منشا بسیاری از قوانین و مناسبات بوده اند .
اما حالا چرا به آنها تاسی نکنیم و از آنها مدل رفتاری نپذیریم ؟بگذار در هزاره سوم در زمان انتخابات دهم زنان شهروند درجه یک و پس از آن با سرعت نور از مقام و منزلت خود هبوط کنند اما ما همچنان به دنبال آزادی های والا، رفع تبعیض، رفع خشونت، حذف چند همسری و سایر مطالبات خود هستیم و آن را دنبال می کنیم.
نسبت جنبش سبز با مطالبات زنان را در چه می دانید ؟
جنبش سبز و مطالبات زنان در مواردی عمومی انطباق های آرمانی دارند و در مواردی راه زنان خاص و شاخه ای جداگانه می شود . در مورد مطالبات آزادی خواهانه ، عدالت طلبانه، دمکراسی خواهی و قانون گرایی ، مطالبات جنبش مردمی سبز و مطالبات زنان یکی است. اما من می خواهم با قاطعیت بگویم که تجربه اقدامات اصلاحی در جهان و انقلاب های بزرگ نشان داده است که زنان برای مساواتهای جنسیتی –حقوقی باید فعالیت جداگانه و متفاوتی از جنبش های دمکراتیک داشته باشند. نمی توان در ایران آرمانهای رفع تبعیض و رفع خشونت و مساوات طلبی های قانونی در قلمرو” دیه”و “قضاوت “،”حضانت،” ” چند همسری” ،”قوانین طلاق ” ، “تابعیت ” و نظایر آنرا درون جنبش های اصلاحی یا حرکتهای انقلابی به دست آورد. باید مصمم و جداگانه شاخه های زنان ، احزاب و جنبش ها و یا گروه های خاص زنان فعالیت کنند . نه در انقلاب صنعتی ، نه در انقلاب فرانسه و نه در دمکراسی آمریکا و نه در انقلاب شوروی سابق و پس از فروپاشی شوروی و … هیچ گلی به سر زنان زده نشد. آری هیچ گلی به سر زنان زده نشد و زنان همچنان از تبعیض ها و خشونت ها رنج بردند تا خودشان دست به کار شدند و تا حد زیادی احقاق حقوق کردند .
وظیفه جنبش سبز در باره رفع تبعض از زنان چیست ؟
به طور ایده آلی باید بگویم جنبش سبز در هر صورت باید بداند همچون انقلاب اسلامی که زنان پیشتاز بودند در این جنبش هم زنان پیشگامی ، فداکاری و از خود گذشتگی شگفت انگیزی نشان دادند و نباید جنبش ،حساب خود را از زنان جدا کند .باید آرمانهای جنبش زنان را در ادبیات خود لحاظ کند و آنرا بخشی از آرمانهای خود تلقی کند .چنانچه موسوی نیزدر یکی از مصاحبه های خود گفت ما با جنبش زنان ، دوست هستیم و این دوستی یعنی همراهی . اما واقعیت ملاحظات دیگری را نشان می دهد و آن این است که چند جنبش بزرگ مثل جنبش زنان ، جنبش کارگران ،جنبش دانشجویان ، جنبش معلمان ، درون جنبش عظیم سبز قرار دارند که شعارهای عمومی آزادی، رفع تبعیض ، قانون گرایی و دمکراسی خواهی ، ضمن آنکه این جنبش ها را در بر می گیرد اما چه بسا تکیه بر هر یک یا گرایش بیشتر به هر یک از آنان ، خواستها و مطالبات عمومی جنبش را تحت الشعاع قرار می دهد . همانطور که عرض کردم در این میان جنبش زنان ،در عین وحدت با جنبش سبز ، به دلیل ویژگی کثرت گرایی جنبش اما لازم است به طور جداگانه نیز فعال باشد.
در عین حال ، جنبش سبز باید در بیانیه ها و نظرات خود به اهمیت و مطالبات هر یک از این جنبش ها اشاره کنند و خواهان بهبود و پاسخ به مطالبات آنان باشند بدون اینکه از مسیر عمومی منحرف شود .
در اینجا وظیفه دولت چیست ؟
بارها گفته ام ، این دولت نامشروع است ولی در هر حال چون مراحل تنفیذ انجام شده و دولت، خودش، خودش را قبول دارد ، باید به وظایفش عمل کند و بیش از این با بی اعتنایی به مطالبات زنان ، سرکوب زنان، با ارائه لوایح ضد زن ،به نام حمایت از خانواده ، اما به کام عشرت طلبان ، در انهدام خانواده و فلاکت زنان و کودکان ، مصر نباشد . اگر خیلی مدعی دولت بودن است باید و می تواند فورا لوایح ضد زن را پس بگیرد و کار گروهی را برای اعاده حقوق زنان معین کند و طی تعاملی در این رابطه با مجلس و قوه قضاییه با الهام از آرمانهای جنبش زنان عمل کند . اگر چه این گونه کارها از دست این دولت بر نمی آید .
در فضای ایجاد شده پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری، مجددأ گروهی از نمایندگان مجلس با حمایت حامیان خود و در شرایطی که کوچکترین اعتراض توسط دانشجویان، معلمان، کارگران و روزنامه نگاران منتقد نسبت به نقض حقوق شهروندان با ارعاب، دستگیری و محاکمات غیرعادلانه همراه بود، تصمیم به تصویب لایحه به اصطلاح حمایت از خانواده گرفتند، چرا در چنین شرایطی آنها برای تصویب چنین قانونی که ، نه تنها از قانون ۳۵ سال پیش یعنی قانون مصوب سال ۱۳۵۳ بسیار عقب تر است،اینقدر مصرند و قصد دارند چندهمسری مردان را قانونی کنند، این همه عجله دارند؟
این یک مقوله بهت انگیزاست. از یک طرف آنها دلشان را صابون زده اند که از آب گل آلود ماهی بگیرند و تا تنور داغ است نان خود را بپزند و نان زنان آزاده این سرزمین را آجر کنند. آنها فکر می کنند جنبش سبز از مسایل زنان غافل است لذا از فرصت استفاده می کنند تا خواست های ارتجاعی خودشان را جامه عمل بپوشانند اما این یک فرصت برای آنهاست و نه علت .بسیار خوب پس علت چیست ؟اصولا ساختار ذهنی این دولت واپس گرا و خشونت جوست. اینها وابسته به جریانی از گروه فشار سرکوبگری هستند که از سالها پیش در زیر بخشی از نا خوداگاه جامعه اسلامی اعمال نفوذ می کردند، قتل های زنجیره ای می کردند ، تهمت می زدند، جو می ساختند ، مخالفین خود را در مجامع کتک می زدند تا محیط بسته ای به وجود آورند . اما امروز این جریان قدرت را در دست دارند و با در دست داشتن اتوریته در مقام اعمال نظر و عمل خود به صورت دل بخواه شان هستند . البته حتی اگر کوته زمانی هم موفق شوند در دراز مدت شکست خواهند خورد . باید بدانند آنها همیشه نمی توانند نظریات ارتجاعی خود را به نام اسلام جا بزنند . اسلام دین مترقی است و قابلیت تعامل با دنیای مدرن و اندیشه های جدید را داراست و اجتهاد زنده و پویا فرصت نو آوری و زمانه شناسی را به آن اعطا کرده است . در مجموع من معتقدم این دولت است که به مجلس فشار می آورد تا این لوایح ضد زن را تصویب کند .
شما در مصاحبه ای اعلام کردید که دولت را به رسمیت نمی شناسید و با آن سازش نمی کنید ،این مصاحبه بازتاب گسترده ای داشت و بسیار موردتوجه قرار گرفت .خودتان دلیل این همه توجه را به این گفته های خودتان در چه می بینید؟
در آن وقت شایعاتی مطرح شده بود مبنی بر اینکه سران جنبش هر یک به نحوی راه سازش پیش گرفته اند که البته این برداشت غلطی بود .شانتاژ روانی از سوی روزنامه های دست راستی محافظه کار (حیفم می اید واژه اصول گرا را برای آنها به کار ببرم .) در جریان بود که ناخنهایشان را به هم میزدند و لبه های قیچی را به هم می کوبیدند و باتوم هایشان را در هوا می چرخاندند و بر کوس موفقیت می زدند که جنبش سبزی ها ترسیدند ، توبه کردند،باختند و نظایر آن تا روحیه مردم را خراب کنند که البته موفق هم نشدند. من به عنوان فردی از جنبش سبز و همدل و همراه مردم حرف مردم را اعلام کردم .نوبر نبود. حرف دل مردمی بود که هر گز حاضر به عقب نشینی نبوده اند و همانها هستند که سران جنبش را به سوی خواست های آزادی خواهانه و دمکراتیک خود هدایت می کنند .
آینده جنبش را چگونه می بینید؟
اگر قومی بخواهد سرنوشت خود را تغییر دهد حتما پیروز خواهد شد این مژده ی قران کریم است یا اگر خدا را یاری دهید او هم شما را یاری خواهد داد و شما را ثابت قدم خواهد کرد . “: ان تنصر الله ینصر کم و یثبت اقدامکم ” این وعده الهی در قرآن مجید است . در صورت ثابت قدم بودن حتما پیروزی با ما خواهد بود و با جنبش سبز نفس های پر اکسیژنی از آزادی را به ریه های اندیشه و زندگی خواهیم فرستاد .
کسانی از وقوع خشونت در چهارشنبه سوری به شدت نگران اند.راهکار شما برای جلوگیری از خشونت چیست؟
چهارشنبه سوری یکی از روزهای ملی و باستانی ایرانی است. روز شادی هاست روزی که زردی چهره ها می سوزد و دود می شود و سرخی و شادی و حیات و آفرینش بهاری گونه ها را گل رنگ می کند. به پاس نوروز و عمو نوروز مهربان و هدیه های آزادیش در این روز قطعا جنبش سبز شاد و سر فراز خواهد بود . اما جنبش سبز جنبش مهربانی و مقاومت و آرامش است . یاد نداها ،سهراب ها ، سید علی ها ، اشکانها و روح الامینی ها و… را گرامی خواهیم داشت و هیچ گونه تندی و خشونتی نخواهیم ورزید . همه مردم را دوست خواهیم داشت ،چه سبز باشند و چه رنگ دیگر .به نظامی ها هم می گوییم شما را هم دوست داریم ، برادر مردم باشید و به آنها گل تقدیم کنید نه باتوم و گلوله . بنابراین اگر خشونتی باشد بدانید از سوی خود حاکمیت است.
طی ۹ ماه گذشته حمله به شما زیاد بوده ، گاهی فیزیکی مثل ایام ۱۶ آذر و ۲۲ بهمن و گاهی اهانت ها و تهمت ها و حمله های کلامی در نشریات وابسته به حاکمیت. حتی یکی از سران و سخنگویان مخالفان جنبش سبز گفته بود که شما صهیونیست و طرفدار بهایی ها هستید که فقط افکارتان پوشیده است. فکر می کنید علت این همه خشونت علیه شما چیست ؟
آنها خیلی خوب توانایی های ذهنی ،علمی و اجرایی زنان را می شناسند و به نقش متعهدانه و دلسوزانه من در جنبش سبز واقفند و چون فعلا زندان کردن من برای شان سودی ندارد، پس سعی می کنند به خیال خود مرا در سطح خیابان و در قلمرو رسانه ها شکنجه دهند اما زهی خیال باطل !هنوز جوهر خادم القرانی و سی جلد کتابی که نگاشته ام در ذهن مردم خوب مان خشک نشده که چنین تهمت می زنند . باید بگویم آنچه از ذهن و علم و اجرا دارم تفضل خداست و آنرا متعلق به خودم نمی دانم. به قول قرآن کریم “ذلک من فضل ربی” فقط به آنها می گویم با خدا دادگان ستیزه مکن که خدا داده را خدا داده است.
و ضمنا من از این بیدها نیستم که به آن بادهای سیاه طوفانی جادویی از پا دربیایم . زیرا اکسیژن آزادی خواهی جنبش سبز تمام ریه ها ی روح و جسم مرا سرشار از شوق و وجد و جانفشانی کرده است .
در یکی از همین تهاجم های رسانه ای مخالفان جنبش سبز گفته شده بود که موسوی می خواست در صورت رای آوردن و رییس جمهور شدن رهنورد را به معاون اولی برگزیند آیا این یک حمله به شماست یا تعریف از یک زن ؟
این آقایان دست راستی که این چنین سخن پراکنی می کنند طعم آزادی خواهی ، روشنفکری و هنرمندی را که پیشه من بوده است نچشیده اند که بدانند ما طایفه روشنفکران –هنرمندان و آزادیخواهان اگر آفتاب را هم در دست راست و دفتر و دستک و پست ومقام را هم در دست چپ مان قرار دهند، هر دو را به دامن خود آنها پرتاب می کنیم و به توانایی و شرافت قلم خود و هنر خود و یا دیدن روی سرشار ار نجابت دانشجویان عزیزمان پیوسته در جشن و سرور و رضایت هستیم .در عین حال قبلا هم گفتم من در روند انتخابات حضور فعال را پیشه خود کردم تا از وجوه مغفول قانون اساسی ، آزادی ها ، قانون گرایی و دمکراسی دفاع کنم و باز هم این مطالبات را پی گیری می کنم . اما شاید به قول شما این اقدامات که بیشتر به طنز و فکاهی شبیه است ، تعریف از توانایی یک زن است تا تقبیح او و همین جا به آنها می گویم من نمونه کوچکی از زنان جنبش سبز هستم و قطعا همه زنان جنبش سبز و زنان ایرانی از رهنورد تواناترند. با آنها چه می کنید ؟
خانم رهنورد ،شما بیشتر به عنوان یک زن هنرمند شناخته شده اید و در این سالها فعالیت های زیادی در زمینه نقاشی و مجسمه سازی انجام داده اید که یکی از معروف ترین آنها مجسمه مادر است که از سالها پیش در میدان مادر تهران نصب شده که تبدیل به یکی از مشهورترین مجسمه های دو دهه بعد از انقلاب شد.وقتی دیدید گروهی از مخالفان شما به گردن مجسمه مادر و بچه ،طناب انداخته اند ،دچار چه احساسی شدید؟
ببینید برای هنرمندان ،آثارشان مثل پاره تن شان است.چون با عشق قصه های روح خود را ،زمزمه های خود را ،دردها ،شادی ها ،ناله ها و زاری ها،حرفهایی را که به هیچ کس نمی توانند بگویند ،یا آرمانها و ارزوهایشان را به اثر هنری خود دمیده اند وبا آن نجواها داشته اند.اما وقتی جریانهای واپس گرا،انسان ها را فقط به جرم آزادیخواهی شهید می کنند ،حالا یا با دار زدن ،یا شهید کردن و یا کتک زدن های وحشیانه یا روش های دیگر حالا از رفتار آنها با یک مجسمه برنزی چه انتظاری داریم؟آنها چه فهمی از واژه نرگس عاشقان “که نام این مجسمه است و چه فهمی از مادرانگی و چه فهمی از هنر دارند؟شما دیدید که مردم خوب ما هم واکنش نشان دادند و گفتند اگر مجسمه را سرنگون کنید رهنورد را بر میدان می نشانیم.من هم اکنون برای همه آثار هنری ام نگرانم ،نقاشی ها ،مجسمه ها ،همه در معرض این گونه تهدیدها و رفتارهای وحشیانه قرار دارند.امیدوارم خداوند همه ما را از شر توهم این جریان در امان نگه دارد.
در این ایام چه چیزی جنبش سبز را بیشتر آزرده و چه انتظاری دارید که در آینده تحقق پیدا کند ؟
انقلاب اسلامی با همه شکوه و عظمتش یک پروژه ناتمام بود که می بایست تکمیل آرمانهایش در جمهوری اسلامی تحقق می یافت که فعلا نشده است. بنابراین مقولات آزادی و دمکراسی حقوق زنان و قانون گرایی اینها مطالباتی است که جنبش سبز در پی تحقق آن است .
اما چون پرسیدید جنبش سبز را چه چیزی بیشتر آزرده است از من نخواهید که فهرستی از رنج ها و ناملایمات را که جنبش در طی این ایام چشیده است تنظیم کنم آن وقت مثنوی هفتاد من کاغذ می شود . بلاتشبیه در تاریخ استبداد ، شکستن قلم ها ، بریدن دست ها ، از سرها مناره، از کله ها پشته ثبت شده است . امیدوارم حاکمیت فعلی و جمهوری عزیز ما از بدنامی فجیع و تلخی این چنین عبرت بگیرد و خود را در این رده تاریخ قرار ندهد .
پس چه کند ؟ چه انتظاری داریم؟چگونه راضی خواهیم شد ؟ مهم این است که کار درست انجام شود به دست هر کس که شد مهم نیست. پس انتظار داریم که رژیم روزنامه ها و رسانه ها و روزنامه نگاران و زنان و مردان و جوانان و پیران را آزاد کند و به پادگانهایش گل بفرستد تا به جبران جفاهای گذشته به مردم تقدیم کنند. آن چنان زندانی ها را آزاد کند تا در زندان هایش به جای آدم ها و آزادیخواهان در زنجیر گل بکارد و آنها را به باغ های وسیع سرو و گل و سوسن ، فرهنگسراها و آزمایشگاه های علمی تبدیل کنند و برای شکوفایی تولید ،صنعت و کشاورزی کمربندها را سفت کند تا اشتغال و ازدواج و تحصیل جوانان فزونی یابد . در سطح بین المللی نیز با سیاستهای حساب شده و دوستانه اما از دیدگاه منافع ملی موجب سر افرازی ملی شود . مطالبات جنبش های زنان ، کارگران ، معلمان و هنرمندان را بر اورده کند .آزادی قلم و بیان واندیشه را تضمین کند و این کارها و بیش از آن از دست و قلم و قدم هر نظام دلسوزی بر می آید .اما جنبش سبز در میان این جنبش ها اهتمام ویژه ای به خواسته های جنبش زنان دارد.جنبش سبز خواهان آزادی همه زندانیان بویژه زنان زندانی است که این روزها همسران ،مادران و فرزندان شان چشم به راهها آنها هستند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر