«اعتراض نمایندگان مجلس ملی برزیل به محمود احمدی نژاد»
"هولوکاست انکار شدنی نیست"
جهت دانلود بر روی عکس زیر کلیک کنید
"تاوان رویاپردازیها و ادعاها و شعارهای غریب آن که در مقام رئیسجمهوری کشوری با بضاعتها و سرمایههای انسانی و مادی ارزشمند و گرانسنگی چون ایران، ایستاده را چه کسی جز ایرانیان و ایران خواهد پرداخت؟"
سخنان احمدینژاد در آستانهی سفر مجدد و مکرر در مکررش به آمریکای لاتین و آفریقا در حالی ابراز میشود که اتحادیه اروپا برای خود رئیسجمهوری و وزیر امور خارجه برمیگزیند و در هنگامهی چالش تهران و غرب بر سر موضوع انرژی هستهای و چگونگی برخورداری ایران از آن، احمدینژاد و طراحان دیپلماسی جمهوری اسلامی، بسط و تعمیق مناسبات با ونزوئلا و بولیوی و سنگال و گامبیا را در دستور کار قرار میدهند. اینکه چنین روابط و همکاریهایی چگونه میتواند چونان ابزار فشاری در کشاکش مسائل تهران و غرب، ایفای نقش کند، و به چه میزان از تاثیرگذاری بر نظام بینالملل واقعا موجود برخوردار است، پرسشهایی دشوار نیست. آنچه شگرف مینماید پاسخ معکوس و رفتار شوکهآور دستگاه دیپلماسی احمدینژادی است به این سئوالها.
اما برای تبیین بیشتر موضوع، اجازه دهید مروری اجمالی بر وضع اقتصادی کشورهایی بیاندازیم که احمدینژاد مدعی میشود «توانایی دارند نظامهای جدیدی را در دنیا حاکم کنند.»
«گامبیا» همانند اغلب کشورهای آفریقا از وضع اقتصادی ناگواری در رنج است و در شمار یکی از فقیرترین کشورهای جهان قرار دارد. نرخ تولید ناخالص داخلی گامبیا بهدشواری به نیم میلیارد دلار میرسد. حداکثر سرمایههای خارجی جذب شده در این کشور طی دههی پیش، حدود 20 میلیون دلار است، و قریب به اتفاق مردم گامبیا از راه کشاورزی و دامداری ارتزاق و امرار معاش میکنند. نکتهی قابل اشاره آنکه 90 درصد جمعیت کمتر از 2 میلیون نفری گامبیا را مسلمانان تشکیل میدهند و تعداد نشریات و جراید در این کشور به انگشتان دو دست هم نمیرسد.
سنگال دیگر کشور آفریقایی است که از فقر و توسعهنیافتگی و بدهی خارجی در رنج است. تولید ناخالص داخلی این کشور به دشواری از 10 میلیارد دلار فزونی مییابد. حدود 40 درصد از نیروی کار این کشور _که 90 درصد جمعیت آن را مسلمانان تشکیل میدهد_ بیکار هستند.
بولیوی دیگر کشوری که احمدینژاد تحول در نظام جهانی را با آن پی گرفته، یکی از فقیرترین و توسعهنیافتهترین کشورهای آمریکای لاتین محسوب میشود که تنها به داشتن ذخایر گاز و معادن نقره و ... شهره است. مجموع تولید ناخالص داخلی بولیوی به 20 میلیارد دلار نمیرسد و دو سوم مردم آن در فقر بهسر میبرند.
وضع ونزوئلا خوشبختانه بهخاطر آمد و شدهای مکرر چاوز و احمدینژاد بهقدر لازم برای اغلب ایرانیان مشخص است. کشوری کاملا متکی به درآمدهای نفت و گاز و نیز معادن و منابع زیرزمینی خود، و بدون صنعتی مهم و قابل اشاره. بیشک، مهمترین و توسعهیافتهترین کشور در سفر اخیر احمدینژاد، برزیل است. کشوری با اقتصاد متنوع و پیشرفته و توسعهی بالا که در زمرهی 10 کشور با اقتصاد برتر جهان قرار دارد. ذکر این نکته نیز ضروری بهنظر میرسد که آمریکا مهمترین (یا یکی از مهمترین) شرکای اقتصادی و تجاری کشورهای پیشگفته محسوب میشود.
با چنین ترسیم اجمالی از وضع و توان اقتصادی کشورهای یاد شده، میتوان نگاهی دقیقتر به ادعا و دیدگاه احمدینژاد افکند: «دنیا در حال تحول و تغییرات بزرگی است و نظامات 60 ساله حاکم بر دنیا به پایان راه خود رسیده و ناکارآمد شده است... کشورهایی مثل ایران، برزیل، ونزوئلا، بولیوی، گامبیا و سنگال توانایی دارند نظامهای جدیدی را در دنیا حاکم کنند.»
مستقل از اینکه ارزیابیها و تحلیلهای احمدینژاد را از منظر «انگیزه»ی بیان آنها مورد تامل قرار دهیم، ناظر منصف و بیطرف تایید خواهد کرد که او «سراب»هایی را میبیند و وصف میکند که «غیرواقعی» بودن و «ناممکن» بودن امکان تحققشان بهقدر لازم برای هر مطلع متوسطی آشکار است. این باورها و دیدگاهها اگر وجهی فردی داشت، واجد مشکل خاصی نبود؛ نکتهی تاملبرانگیز آنجاست که پروژهها و نقطهنظرات او بهخاطر دراختیار داشتن سکان اجرایی کشور، پیامدهای پرهزینهای درپی دارد که بر گردهی ایران و ایرانیان تحمیل خواهد شد. به دیگر سخن، این ملت ایران (در ایران امروز و فردا) است که «تاوان» دیدن «سراب»های احمدینژاد و اصرارهای او برای رسیدن به نقاط موهوم را میپردازد و خواهد پرداخت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر