۱۶ آذر امسال و۵۶ سال فریاد ضد استبداد
بیست و دو سال پس از آن که خون سه آذر اهورایی بر سرسرای دانشکده فنی ریخت، معلمی مانند دکتر علی شریعتی مینوشت که اگر اجبارش به زنده ماندن نبود، خود را در اعتراض به این ددمنشی استعمار و عمال داخلی اش مقابل دانشگاه آتش میزد. اگر او آن روز چنین کرد، ما امروز چه باید بکنیم، با خون بر زمین ریخته سه که نه، صدها هموطنی که دانشجویانی همچون اعرابیها، روح الامینیها، آساها، بروایهها، غنیانها، آقاسلطانها و بسیاری دیگر تنها بخشی از آنها بودهاند. اگر آن روز خون دانشجویان را سربازان آمریکایی بر زمین میریختند، و دست کم میتوانستیم از این که دانشگاه را "خارجی"ها به خاک و خون کشیدهاند کمی آسوده باشیم، امروز دانشجویان را کسانی به گلوله میبندند، کسانی تا مرگ شکنجه میکنند، و کسانی در کمال شگفتی مورد تجاوز قرار میدهند، که علی القاعده باید هموطن و همخاک و برادر ما باشند؛ گر چه به جای این که در اخوت ما شریک باشند، در سبعیت با همان خارجیها در پیوند اند، و به جای آن که رحماء بینهم و اشداء علی الکفار باشند، با بیگانگان مهربان شده اند و در عوض، اهل خانه را به شدت میگیرند.
۱۶ آذر امسال، مثل ۱۳ آبان و مثل سایر مناسبتها، دیگر روزی خاک گرفته در تقویم تاریخ پس از پنجاه و شش سال نیست. در این جنبش، هر مناسبت و نمادی که فرا میرسد مطابق با تجارب و وقایع اخیر بازتاویل و بازتفسیر میشود: ۱۶ آذر امسال به طور خاص نماد تمام رنجهایی است که بر دانشجویان و مردم در این مدت رفته است. ۱۶ آذر روز فریاد بغض و خشم فروخورده دانشجویان و مردمی است که مشت و لگد و باتوم و شوکر و اشک آور و فحش و تحقیر خوردند و مظلوم و مضروب، نتوانستند دم بر آوردند. روز فریادِ دانشجویانی که سهم شان از مشارکت در انتخابات و پرسیدن از سرنوشت آرای شان، حکم انضباطی و توبیخ و تعلیق و بازداشت و بازجویی و کتک بود.
روز فریاد دانشجویانی که دوستان شان را به فجیعترین شکل زیر شکنجهها کشته اند، و آنها حتی حق برگزاری مراسم برای آنها ندارند. روز فریاد دانشجویانی که دوستان شان را با هر دلیل و گمانی به سلولها میبرند، بی آن که حق داشته باشند از جرم خویش بپرسند، و بی آن که کسی پاسخگوی این بازداشتها و سرکوبهای گسترده باشد. ۱۶ آذر امسال روز فریاد تمام دانشجویانی است که از فردای خود مطمئن نیستند، بر سر کسانی که آنها را تحقیر شده و مطیع، و ترسان و لرزان میخواهند.
اما این روز تنها از آنِ دانشجویان نیست. این مناسبت نیز، همچون باقی مناسبتها، روزی سبز از آن کل جنبش سبز برای تجدید حیات است. همچون خود جنبش که دیگر از سطح معدود گروه یا قشری خاص فراتر رفته است و در عمق جامعه جوانه زده و فراگیر شده است. از این رو، این روز نیز مانند روزهای پیش، روز همراهی تمامی اقشار جامعه با هم علیه ظلم و ستم و دروغ و دیکتاتوری است. روز ۱۶ آذر روز همراهی مردم با دانشچویان است. این همراهی از این جهت مهمتر میشود که اگر همراهی و پیوند مردم با دانشجویان نباشد حاکمیت دستان خود را در سرکوب دانشجویان بازتر خواهد دید. دانشجویان وجدان بیدار و صدای منتقد جامعه، و در زمانه ای که دیکتاتورها میکوشند خفقان و اختناق را بر جامعه حاکم کنند، فریاد زنده ماندن و مقاومت و پایداری جامعه اند. اما مردم نیز نباید این صدای اعتراض را تنها بگذارند. آنها نیازمند همراهی و حمایت مردم اند، به خصوص در روزگاری که روز به روز فشارها و تضییقات بر آنها افزایش مییابد، و کودتاگران میکوشند به هر وسیله ای دانشگاهها را (مثل باقی بخشها) خاموش و رام و مطیع کنند.
۱۶ آذر امسال از این جهت روزی ویژه است، از آن جهت که اگر در سیزده آبان (که آن هم نشان دانشجو و دانش آموز داشت) مردم به مناسبتی در خیابان بودند، در ۱۶ آذر امکان حضور و همراهی مردم در خیابانها برای حمایت از دانشجویان کمتر است. در واقع، از جهت امکان حضور اعتراضی و افزایش برخورد و سرکوب اول روز قدس، بعد روز ۱۳ آبان و بعد از آن روز ۱۶ آذر قرار میگیرد. هر چند، بعد از این روز، مناسبتهایی دیگر فرا خواهند رسید که امکان حضور مردم باز در آنها افزایش خواهد یافت: روزهای ماه محرم، روزهای ظلم ستیزی و فریاد ندای شجاعت و مظلومیت، و سرانجام، میقات ۲۲ بهمن. اما تا آن روزهای سبز پیروزی و آزادی، باید روزهایی مثل ۱۶ آذر را نیز هر چه بهتر و باشکوهتر برگزار کرد، تا زنده بودن جنبش و فراگیری و پایداری آن را به کسانی که متوهمانه میپندارند جنبش سبز دچار ریزش شده است و معترضان دست بالا چند هزار نفر اند، نشان داد.
۱۶ آذر امسال، مثل ۱۳ آبان و مثل سایر مناسبتها، دیگر روزی خاک گرفته در تقویم تاریخ پس از پنجاه و شش سال نیست. در این جنبش، هر مناسبت و نمادی که فرا میرسد مطابق با تجارب و وقایع اخیر بازتاویل و بازتفسیر میشود: ۱۶ آذر امسال به طور خاص نماد تمام رنجهایی است که بر دانشجویان و مردم در این مدت رفته است. ۱۶ آذر روز فریاد بغض و خشم فروخورده دانشجویان و مردمی است که مشت و لگد و باتوم و شوکر و اشک آور و فحش و تحقیر خوردند و مظلوم و مضروب، نتوانستند دم بر آوردند. روز فریادِ دانشجویانی که سهم شان از مشارکت در انتخابات و پرسیدن از سرنوشت آرای شان، حکم انضباطی و توبیخ و تعلیق و بازداشت و بازجویی و کتک بود.
روز فریاد دانشجویانی که دوستان شان را به فجیعترین شکل زیر شکنجهها کشته اند، و آنها حتی حق برگزاری مراسم برای آنها ندارند. روز فریاد دانشجویانی که دوستان شان را با هر دلیل و گمانی به سلولها میبرند، بی آن که حق داشته باشند از جرم خویش بپرسند، و بی آن که کسی پاسخگوی این بازداشتها و سرکوبهای گسترده باشد. ۱۶ آذر امسال روز فریاد تمام دانشجویانی است که از فردای خود مطمئن نیستند، بر سر کسانی که آنها را تحقیر شده و مطیع، و ترسان و لرزان میخواهند.
اما این روز تنها از آنِ دانشجویان نیست. این مناسبت نیز، همچون باقی مناسبتها، روزی سبز از آن کل جنبش سبز برای تجدید حیات است. همچون خود جنبش که دیگر از سطح معدود گروه یا قشری خاص فراتر رفته است و در عمق جامعه جوانه زده و فراگیر شده است. از این رو، این روز نیز مانند روزهای پیش، روز همراهی تمامی اقشار جامعه با هم علیه ظلم و ستم و دروغ و دیکتاتوری است. روز ۱۶ آذر روز همراهی مردم با دانشچویان است. این همراهی از این جهت مهمتر میشود که اگر همراهی و پیوند مردم با دانشجویان نباشد حاکمیت دستان خود را در سرکوب دانشجویان بازتر خواهد دید. دانشجویان وجدان بیدار و صدای منتقد جامعه، و در زمانه ای که دیکتاتورها میکوشند خفقان و اختناق را بر جامعه حاکم کنند، فریاد زنده ماندن و مقاومت و پایداری جامعه اند. اما مردم نیز نباید این صدای اعتراض را تنها بگذارند. آنها نیازمند همراهی و حمایت مردم اند، به خصوص در روزگاری که روز به روز فشارها و تضییقات بر آنها افزایش مییابد، و کودتاگران میکوشند به هر وسیله ای دانشگاهها را (مثل باقی بخشها) خاموش و رام و مطیع کنند.
۱۶ آذر امسال از این جهت روزی ویژه است، از آن جهت که اگر در سیزده آبان (که آن هم نشان دانشجو و دانش آموز داشت) مردم به مناسبتی در خیابان بودند، در ۱۶ آذر امکان حضور و همراهی مردم در خیابانها برای حمایت از دانشجویان کمتر است. در واقع، از جهت امکان حضور اعتراضی و افزایش برخورد و سرکوب اول روز قدس، بعد روز ۱۳ آبان و بعد از آن روز ۱۶ آذر قرار میگیرد. هر چند، بعد از این روز، مناسبتهایی دیگر فرا خواهند رسید که امکان حضور مردم باز در آنها افزایش خواهد یافت: روزهای ماه محرم، روزهای ظلم ستیزی و فریاد ندای شجاعت و مظلومیت، و سرانجام، میقات ۲۲ بهمن. اما تا آن روزهای سبز پیروزی و آزادی، باید روزهایی مثل ۱۶ آذر را نیز هر چه بهتر و باشکوهتر برگزار کرد، تا زنده بودن جنبش و فراگیری و پایداری آن را به کسانی که متوهمانه میپندارند جنبش سبز دچار ریزش شده است و معترضان دست بالا چند هزار نفر اند، نشان داد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر