محتشمی پور خطاب به دادستان تهران:
پژمردگی را بیش از این بر گل های این گلستان مپسندیم
پژمردگی را بیش از این بر گل های این گلستان مپسندیم
ادامه راه سبز «ارس»: فخرالسادات محتشمی پور، همسر سیدمصطفی تاجزاده در نامه ای خطاب به دادستان تهران از وی خواسته است تا به براساس قانون همسر او و سایر زندانیان سیاسی را که "دلسوختگان انقلاب و حامیان اصلاحات و هواداران آزادی و آزادگی" هستند را از بند رها سازد.
رییس شاخه زنان حزب مشارکت در نامه خود که امروز ( پنجم مهرماه) آن را به دفتر دادستان تحویل داده است، خطاب به جعفری دولت آبادی، دادستان تهران آورده است:
ضمن عرض تبریک به مناسبت هفته دفاع مقدس، مراتب تشکر خود را از فراهم آوردن امکان ملاقات اینجانب با همسر آزاده دربندم سید مصطفی تاجزاده در صدو دومین روز بازداشت غیرقانونی ایشان اعلام می دارم. اما از آن جا که حضرتعالی اولین مرجع قضایی هستید که طی این مدت با رعایت بخش اندکی از حقوق اولیه من و همسرم از تألمات روحی اینجانب کاستید، بر خود واجب می دانم که مواردی را خدمتتان عرض کنم :
جناب آقای دادستان
از سایر خانواده هایی که موفق به دیدار عزیزان دربندشان شده بودند، شنیده بودم که دیدن آنان در آن وضعیت نابهنجار چه بسا موجب افزایش اندوه و درد خانواده ها می شود. اما بی تابی حاصل از بیش از صد روز هجران، مانع از پذیرش این واقعیت بود و چه بگویم از حس و حالم پس از دیدن کوه دماوند و سرو استواری و ماه درخشانی که نیمه شب بیست و سوم خردادماه درست شب ولادت مادرش بزرگ بانوی دو عالم و میراث نبوی و تکیه گاه متمسکین به سیره علوی از خانه ام ربودند. آن چه پس از صد و دو روز مشاهده کردم چهره تکیده و قامت خمیده ای بود که بیماری های مزمنش براثر فشارهای محبس و لابد لوازم آن!!!عود کرده بود و گردنبند طبی همراهش شاهدی بود که بی کلامی مرا به عمق دردهایش آگاه نمود و تنها نور ایمان در چشم هایش و استواری برمرامش که همانا مرام اهل بیت (ع) و امام راحل (ره) است، مرا و جگرگوشه اش را تسلا داد و این در حالی بود که مأمور معذور زندان اصرار داشت تا رفتار برادرانه را با او در زندان که هرگز در جمهوری اسلامی نباید جای او و امثال او باشد، تأیید کنم. و من چه می توانستم بگویم در بی اطلاعی محض از آنچه برسر یارو همراه زندگیم از آغازین لحظه هجوم شبانه به منزل و ربودنش تا روز صد و یکم بازداشت غیرقانونی اش رفته است و او چه می توانست بگوید در حال اسارت در سلول انفرادی که بد حالتی است.
برادر مؤمن و آزاده ام
چه بگویم از لبخندی که بر لب آوردم و همه چیز را عالی جلوه دادم در محضراو تا لااقل در اسارت نگران ما نباشد. در محضر عزیزدلم که در سال های آغازین تحمیل جنگ خانمانسوز با نفس مسیحایی مرادمان روح الله الخمینی محرمش شدم و به توصیه هم او بنای همراهی تا ابد و سازش تا همیشه با یکدیگر را گذاشتیم. در این ملاقات او حتی کلامی ازوضعیت نابهنجارشنگفت. بی شک نه از ترس نامحرم بلکه طبق عادت همیشگی که دنیا را در معامله با معبود، سه طلاقه کرده است و واژه ای شکوه آمیز از موقعیتش به زبان نیاورد. تو گویی با توجه به عزم و اراده اش برای مقابله با زور، هرگونه رفتار خشونت آمیز و هرنوع محرومیت از حقوق اولیه اش را محتمل می دانست و آگاهانه به شوق کعبه با استقبال خارهای مغیلان بیابان تهمت و افترا رفته است.
جناب آقای دادستان
آمدنتان را در پایتخت و قرار گرفتنتان در مسند دادستانی تهران را ارج نهادیم . چون سابقه نیکی از شما در ذهن داشتیم و از دیگران شنیده بودیم. دعوت مسئولین محترم دفترتان را به تحمل و بردباری بیشتر به گوش جان پذیرفتیم. عدم پذیرش درخواست های مکرر ملاقاتمان را با حضرتعالی حمل بر بی توجهی به شرایط نابهنجار عزیزان دربند و خانواده های سرگردانشان که درسعی میان محبس و دادگاه و دادسرا و دادستانی توان از کف داده اند، نکردیم و بردبارانه منتظر ماندیم تا به قول آقایان غبارهای فتنه بخوابد و فتنه گران متأثر از ماه مبارک رمضان شیطان نفس را مهار کنند و عاقبت شما مارا محرم بدانید و از موانعی که برای عمل به مرّ قانون، طبق فرمایش رئیس محترم قوه قضائیه و خودتان، پیش رو دارید با ما سخن بگویید. اما مع الاسف هنوز نه موفق به دیدارتان شده ایم و نه مخاطب گفتارتان قرار گرفته ایم .
برادر آزاده و ایثارگرم
همه کسانی که مختصر آشنایی با شما دارند، به عنوان انسانی آزاده و وارسته که تعلقش تنها به خالق است و قصدش خدمتگزاری به بندگان او، می شناسند. خدمتگزاری به بندگانی که حتی مجرمین و متهمین و کافرین و توبه شکنندگان نیز در بارگاه کبریایی و رحمانی او مقام دارند و حرمت دارند و احدی حق حرمت شکنی از آنان را ندارد و حتی پیامبران حقّ شکوه از امت ندارند که در این صورت مذمت می شوند و متنبه می شوند تا کرامت انسانی بندگان خدشه دار نشود.ما برای سابقه نیک شما ارزش قائلیم. همانطور که پیشینه اسرای آزاده مان را ارج می نهیم. آزادگانی که بعضا در سال های دفاع مقدس هم رزم شما بودندو شهدایی را از خانواده خود تقدیم انقلاب و مردم رشید ایران کردند و ماندند تا پیام رسان خون آنان باشند. و اینک ما در هفته دفاع مقدس با چشمانی اشکبار خاطرات آن روزهای بشکوه مردی و آزادگی را مرور می کنیم. روزهایی که مردان خدمتگزار در عرصه مدیریت اعتباری کمتر از رزم آوران نداشتند و تنها سنگرهایشان متفاوت بود و فاصله ای میان این سنگرها وجود نداشت چرا که همه به حق پاسدار انقلاب اسلامی بودند و پاسدار مرزهای میهن عزیزمان. همانطور که فاصله ای میان دل ها نبود و اگر هم بود با تدبیر و خردمندی رهبر دوران به هیچ گرفته می شد. و اینک سال ها از آن روزهای بزرگ گذشته است و تاریخ دفاع مقدس به دست اهل قلم ثبت و ضبط شده است و هنوز خاطرات مردان رزم آور و شکوه آفرین و زنان مقاوم و ایثارگر بر صفحه دل نسل جوان ایرانی نقش می بندد و شما خود یک برگ از تاریخ دفاع مقدسید و برگی از تاریخ انقلاب سترگمان و می خواهیم که این تاریخ از دستبرد نابخردان مصون بماند و به حول و قوه الهی مصونش می داریم.
برادر بزرگوار، رزمنده دیروز وقاضی امروز
اینک که در سنگر جدیدی برای خدمت قرار گرفته اید از شما انتظار می رود که دلسوختگان انقلاب و حامیان اصلاحات و هواداران آزادی و آزادگی را با عمل به قانون مدد رسانید و اجازه ندهید شهروندان بیش از این به جرم آزادی خواهی و حق طلبی رنج و آزار ببینند و مجرمان و متخطیان واقعی در مصونیت آهنین روزگار بگذرانند. نگرانی ما نه از جانب خودمان است که خدای ناکرده براثر ضعف ایمان ظرفیت تحمل مصائب را نداشته باشیم بلکه دغدغه فرزندانمان و نسل جوان کشورمان را داریم که از این همه بیدادی که بر بهترین ها و پاک ترین های این آب و خاک می رود، رنجیده و ناامید و فرسوده و پژمرده شوند.
پژمردگی را بیش از این بر گل های این گلستان مپسندیم.
والسلام من اتبع الهدی
فخرالسادات محتشمی پور
۱۳۸۸/۰۷/۰۵
فخرالسادات محتشمی پور
۱۳۸۸/۰۷/۰۵
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر