۱۳۸۸/۰۹/۰۱

رسانه‌های استبداد و گام نهایی علیه مردم

رسانه‌های استبداد و گام نهایی علیه مردم

در شانزدهمین نمایشگاه مطبوعات، در برابر غرفه‌ای که فارس بالغ بر ۵۰۰ میلیون ریال هزینه‌اش کرده بود، مردم جمع می‌شدند و هر روز با زبان انتقادی خود نمایشگاه را به کام غرفه‌داران تلخ کردند. قارچ‌های روئیده‌ی دیگری در این بازار مکاره البته از پرسش‌های هدفمند مردمی ‌که نه رای‌شان پای صندوق‌ها خوانده شد و نه صدای‌شان در خیابان‌ها تحمل، بی‌نصیب نماندند.

سایت برنا نیوز که با هدف پرورش نیروی تازه نفس برای روزنامه‌هایی چون کیهان و رسالت و قدس به راه افتاده است و رجا نیوز که با تکیه به همسر غلام‌حسین الهام، آن چند شغله‌ی معروف دولت نهم، چند بسیجی و تندروی ایدئولوژیک را جای خبرنگار جا زده، در کنار جهان نیوز که همه تلاش‌اش آن است تا در زرد بودن روی دست تابناک محسن رضایی بلند شود و در انتشار شبه اخبار بی‌جان محافل اطلاعاتی میان وب‌گردان، سری میان سرها درآورد، همه و همه واکنش عملکردشان را از مردمی‌که برای دانستن و آگاهی به هر دری می‌زنند، گرفته اند. مردمی‌که از بی بی سی فارسی و صدای آمریکا و دکان‌های تلویزیونی لس آنجلسی تا وبلاگ‌ها و وب‌سایت‌های فیلترشده همه را می‌کاوند مگر که دیلمی ‌زیر لت این پنجره مسدود شده بگذارند.

رسانه‌های حکومتی در راستای سیاست‌های استبدادی اما مرحله به مرحله حرکت می‌کنند و در این روند بسته به انگیزه تاسیس و نیز استعداد مدیران آن تا تبدیل شدن به بازوی اطلاعاتی- امنیتی پیش می‌روند. گام نخست، نه رعایت خطوط قرمز که اساسا بسط دادن و جاانداختن این خطوط مبهم است. به عبارتی روشن‌تر، این دست رسانه‌ها با مواضع خود در برابر «رخداد» و نوع پوشش نشان می‌دهند که آن‌کس که با نظام است تا کجا می‌تواند پیش آید و آن‌کس که جز این بگوید با ما و نظام نیست.

گام دوم، نه حفظ منافع ملی که توجیه منافع جناح حاکم است. موجه جلوه دادن خواسته‌های جناح حاکم یا محافظه‌کاران نشسته بر نیمکت‌های ذخیره، دیگر اقدامی‌است که در برنامه مهندسی اجتماعی به کار می‌آید. در این مرحله است که رقیب سیاسی، خائن است چراکه علیه منافع موجهی گام بر می‌دارد که این منافع همان منافع موجودی به نام نظام است. وارونه‌نمایی و پروپاگاندای محض.

سومین گام، زنده نگه داشتن فضای جنگی است. رسانه‌های حکومتی همواره نشان داده‌اند که در الگو برداری از «رهبر متوهم» خویش ید طولایی دارند. وجود دشمن و دشمنان داخلی و خارجی فرصتی است برای مانور‌های تبلیغاتی و تحمیق توده‌ها برای جهت‌دهی اذهان عمومی‌. همچنین در این فضاست که چنین رسانه‌هایی امکان ادامه حیات می‌یابند، چه در غیر این صورت رسانه‌ای که همه کارش ضد رسانه‌ای است توجهی به خود جلب نخواهد کرد. تجربه نشان داده است که در فضای به نسبت آرام و محیط آماده نقد و گفتگو، این دست رسانه‌ها مهجور می‌مانند.

گام نهایی اما خدمت مستقیم به نهادهای اطلاعاتی- امنیتی است. رسانه حکومتی پس از آن‌که خطوط قرمز را به دیگر رسانه‌ها القا کرد و در بسط آن کوشید، به تک‌صدایی، تبلیغ و توجیه این‌که منافع ما، منافع کشور است و منافع کشور منافع نظام است روی می‌آورد و از این مدخل هر صدای دیگر را صدای بیگانگان و دشمنان می‌خواند. تا اینجا رسانه در خدمت دستگاه تبلیغات بوده است؛ بلندگویی است که می‌خواهد با صدایی مهیب هر صدا را ناشنیده بگذارد و هنوز گام نهایی برداشته نشده است. این زنجیز جایی کامل می‌شود که علاوه بر پرورش نیروهای ویژه شناسایی و پیگرد در نهادهای امنیتی، شبه رسانه از ناخبرنگاران خود به مثابه جاسوس یاری گیرد. این همان گامی‌است که امروز حکومت برداشته است.

گفتیم که خبرگزاری فارس در کنار صدا و سیما پس از آن تقلب بزرگ بیش از پیش رسوا شده است، کارمندان فارس در مقام بازجو و در نمایش نشست خبری متهمان سیاسی حضور یافته‌اند. دبیر سیاسی روزنامه ایران در زمره حمله کنندگان به مهدی کروبی در نمایشگاه مطبوعات مشاهده شد و از غرفه رجانیوز باتوم بیرون آمد. اما ماجرا چیست که روز سیزدهم آبان، یک باره گروهی از جوانان در برابر ساختمان «ایرنا» جمع می‌شوند و شعار‌های اعتراضی سر می‌دهند.

واقعیت آن است که امروز خرد جمعی در جنبش سبز جای امیدواری دارد. اعضای جنبش هوشمندانه رسانه‌ها را زیر نظر دارند. حالا دیگر نقش آفرینان و خبرسازان جامعه مردم شده اند و بازتاب اخبار را دنبال می‌کنند. اگر دو سال پیش عنوان می‌شد که خبرگزاری رسمی‌جمهوری اسلامی‌علاوه بر خروجی رسمی‌، یک خروجی ویژه برای «از ما بهتران» دارد خبر مهمی ‌در جامعه تلقی نمی‌شد اما اکنون نگاه مردم دقیق تر است. مصداق گام نهایی این خبرگزاری رسمی‌نظام، درست بعد از ظهر سیزدهم آبان قابل مشاهده است.

روی خروجی عمومی ‌(وب‌سایت ایرنا) در دو گزارش تصویری و مجموعا 30 قطعه عکس با عنوان «اغتشاشگران سبز روز چهارشنبه در تهران» منتشر می‌شود. گزارش اول سعی دارد نمایش دهد که : ۱- تعداد معترضان اندک است ( گام اول: اگر رسانه‌ای تصاویری از خیل جمعیت معترضان نمایش دهد خائن و بازیچه دست بیگانگان است؛ یعنی از خط قرمز عبور کرده است.) ۲- معترضان به دلیل آتش زدن سطل‌های زباله باید اغتشاشگر خوانده شوند ( گام اول: اگر رسانه‌ای آنان را اغتشاشگر نخواند قطعا خائن است + گام دوم : اغتشاشگران صرفا اموال عمومی‌را تخریب می‌کنند + گام سوم : اغتشاشگران منافع و امنیت کشور را به خطر انداخته اند.)

سومین عکس در گزارش تصویری اول، تصویری است که پخش شدن گاز اشک آور میان دو اتوبوس در حال حرکت را در تقاطع خیابان‌های ولیعصر و فاطمی‌نشان می‌دهد. اما نتیجه ای که چیدمان عکس‌ها سعی در القای آن دارد این است که این دود، نتیجه آتش زدن سطل‌های زباله به دست اغتشاشگران است.

گزارش دوم با ۱۹ تصویر اما به سرعت به گام نهایی نزدیک می‌شود. در این تصاویر عکاس که اتفاقا برخلاف رسم معمول نامی‌از وی در میان نیست اصرار آشکاری بر فوکوس بر چهره زنان دارد. عکس‌های این گزارش تا جایی پیش می‌روند که هر گونه ارزش خبری را از نگاه «فتو ژورنالیسم» از دست می‌دهند.

اصرار بر شکار چهره دختران جوان پرسش‌برانگیز است و عکاس تا آن اندازه آماتور بودنش را به معرض دید می‌گذارد که تصویر دو زن در حال گفتگو را کنار نرده‌های تقسیم کننده خیابان روی خروجی می‌فرستد. این عکس هیچ عنصر خبری در برندارد. کار به اینجا هم ختم نمی‌شود وقتی که می‌بینیم دوربین روی دختری با ماسک بهداشتی در یک فضای سبز، در قابی بسته که در ویراش ناشیانه به شکل هندسی مربع نزدیک شده، توقف کرده است.

هم‌چنین با دقتی بیشتر به این به اصطلاح گزارش تصویری می‌بینیم که چهار تصویر با محوریت حضور یک «دختر» است که روی خروجی قرار گرفته است. این گام نهایی است اگرچه بسیار مبتذل و مضحک. ایرنا که همان خبرگزاری جمهوری اسلامی‌باشد با چنین گافی جای تردید باقی نمی‌گذارد که روی خط ویژه‌اش از چهره‌های جوانان واحتمالا بیشتر از دختران چه تعداد عکس مخابره کرده است.

حاصل جمع داده‌های این اقدام به عنوان گام نهایی دو نکته است: نخست آن‌که هر معترض و مخالف نظام در تیررس است، به سخنی دیگر یکی از اهداف این گام با انتشار تصاویری از چهره‌های برخی از معترضان، ایجاد رعب و وحشت است. این وحشت خود نوعی سرکوب روانی جامعه است. نکته اول خواست نهادهای امنیتی است و ایرنا به حکم آنان است که تفاله ی خط ویژه را در معرض دید عموم می‌گذارد. دومین نکته اما نمایانگر سقوط رسانه‌های حکومتی از مجاری تهدید و شانتاژ به فعالیت‌های جاسوسی علیه مردم است و درست در همین نقطه است که شعارهای اعتراضی مردم در برابر ساختمان ایرنا، نشان از شعور جامعه‌ای است که از استبداد خسته است و خبرگزاری جمهوری اسلامی‌ایران را نماد رسانه‌ای توتالیتاریسم موجود می‌داند.

رسانه که در دست حکومت باشد به سان دادگاهی است که قاضی و وکیل مدافع‌اش یکی است؛ وکیل خود قضاوت می‌کند و حکم می‌راند و قاضی هم به جای کنکاش در ابهامات پرونده یک‌سر دفاع می‌کند از آنچه می‌داند و نمی‌داند. جای تعجبی نیست؛ این خصلت حکومت‌های توتالیتر است که با همه قوا برای مسدود ساختن پنجره‌های آگاهی بکوشند و ابزار خبررسانی را در انحصار گیرند. ۲۲ خرداد به مثابه‌ی یک شبه کودتا علیه رای از فیلتر عبور داده شده‌ی مردم، و روزی که آن تقلب بزرگ چشم ایرانیان سراسر جهان را به خود خیره کرد، سبب شد تا باری دیگر توجه مردم ناراضی و نیز نخبگان حاشیه‌نشین به نقش ضد رسانه‌ای رسانه‌های حکومتی جلب شود. سخن از تحریم صدا و سیما به میان آمد، در خیابان‌های تهران فریاد «ننگ ما، صدا و سیمای ما» شنیده شد. فروش کالاهایی که در تلویزیون حکومتی تبلیغ می‌شوند کاهش یافت و از میزان تیزرهای تبلیغاتی صدا و سیما نیز به شدت کاسته شد. دروغ‌پردازی‌های خبرگزاری فارس – نزدیک به سپاه پاسداران – نام این خبرگزاری را به گوش زنان خانه‌دار هم رساند.

ع. سپهر

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر