۱۳۸۸/۰۶/۲۹

» روز قدس يا روز ايران؟

روز قدس يا روز ايران؟



ادامه راه سبز «ارس»: حضور پر شور جنبش سبز در آخرين جمعه ماه رمضان كه در 30سال اخير روز قدس نام گرفته و همواره به عنوان ابزاري در دست حاكميت جمهوري اسلامي صحنه نمايشي بود كه مردم را به كوچه و خيابان ها مي ريخت در بيست و هفتم شهريورسال 1388 معنايي ديگر داشت.

جنبش سبز ايران با تكيه بر اين موضوع كه چيزي فراتر از ظلم و جنايتي كه در فلسطين بر فلسطينيان مي رودمتوجه آن دسته از شهروندان ايراني ست كه به اعتراض به نتيجه انتخابات فرمايشي 22 خرداد به خيابان ها آمدند و هدف گلوله مستقيم، سركوب ، دستگيري ،‌شكنجه و حتي تجاوز به دختران و پسران جوان ايراني قرارگرفتند. در اين روز حركت مردمي خيابان هاي تهران و چند شهر بزرگ كشور را سبز پوش كرد.

حضور در اين راهپيمايي اين بار نه فلسطين كه اعتراض به جنايت هاي برنامه ريزي شده دولت بود. حاكميت طي 30سال اخير و به ويژه در 3 ماه گذشته با سانسورو بگير و ببند و بستن سنگ ها و رها ساختن سگ ها به جاي حل منطقي قضيه،مذبوحانه تلاش در پاك نمودن صورت مسئله نمود.

اين حكومت با صرف ميليون ها دلار هزينه ، همايش هاي بي اثر وراهپيمايي هاي سالانه و پشتيباني رسانه اي اش براي اعتراض به اسرائيل و نسل كشي فلسطينيان جنجال به پا مي كندو در همين زمان سينه فرزندان اين مرز و بوم را با گلوله سوراخ نموده و تازه نعل را هم وارونه مي زند.

حاكميت در جفاي به مردم- كه در اصل(چه در تعريف ديني و چه در ساختار فلسفي تعريف قدرت از ديدگاه غربي ) ولي نعمت واعتبار دهنده به دولت هستند – تا آنجا پيش رفت كه به جاي تحقيق در خصوص تقلب در انتخابات يكجانبه طرف كانديداي مورد نظرش را گرفت، ‌لباس شخص ها را كه مسلح به باتوم،‌افشانه فلفل ، گاز اشك آور . سلاح هاي سرد و گرم هستند به جان مردم انداخت و با كمك نيروهاي سپاه و پليس صد ها نفر از معترضين را دستگير و در بدترين شرايط آنها را تحت شكنجه و آزار قرارداد تا آنجا كه تعدادي از شهداي جنبش در اثر شكنجه پس از بازداشت به شهادت رسيدند. دستگيري گسترده روساي ستاد هاي انتخابي موسوي و كروبي ،‌دستگيري روزنامه نگاران و چهره هاي برجسته اصلاح طلب ، تعطيلي روزنامه هاي معترض –كه اعتماد ملي نمونه بارز آن بود- وپلمپ انجمن روزنامه نگاران و دفاتر پيگيري مفقودين، شكنجه ها و تجاوزات با هدف جمع آوري و از بين بردن مدارك و اسناد، صحنه سازي هاي نمايشي چه در جريان بيدادگاه هاي اعتراف گيري و چه در ساختن برنامه هاي تلويزيوني كه تلاشي واهي در بياثر نمودن خونخواهي كشته شدن ندا و ترانه موسوي و.. فريب افكار عمومي بود.همه و همه نشان از غير انساني ترين نوع برخورد حكومتي دارد كه بدتر از همه مدعي اسلام و اخلاق بوده و از قول رئيس جمهور مجنونش مي خواهد با اين طرز تفكر جهان را مديريت كند!

حركت مردمي 27 شهريور اما نشان داد همه آنچه حكومت با استمداد از همه نيرو و توان نظامي ، لجستيكي و مشاوران روس و چيني اش در سركوب و آرام نمودن موج اعتراض انجام داده است در برابر نيم گام رو به جلو جنبش به شدت حقير و شكست خورده است.

حضور مردم آزاديخواه ايران در اين روز و شعار هايشان به حاكميت اعلام نمود كه نه تنها دستگيري و كشتار و شكنجه و اعتراف شو ها خللي در اراده آنها ايجاد نساخته كه تداوم وحشي گري ها شرايط را براي حكومت بدتر از پيش خواهد نمود.تا آنجا كه زماني كه احمدي نژاد درحال مصاحبه با شبكه 2 صدا و سيما بود كه صداي اعتراض مردم و شعار احمدي احمدي استعفا استعفا! او را واداشت تا شتابزده جلسه مصاحبه را به پايان برساند!

اين حضور از سوي ديگر بيانگر اين نكته بود كه آناني كه حكومت اسلامي به رياست احمدي نژاد و چپاولگري ثروت هاي ملي شان را نمي خواهند ايرانياني پاك نهاد و شريف و آزاده اند كه از هيچ سفارت خانه ي اجنبي دستور نگرفته اند.

نمايش روز قدس كه هر سال به نفع جمهوري اسلامي در رسانه هاي جهان بازتاب داشت، امسال به نفع جنبش سبز به انجام رسيد و رسانه هاي بين المللي به پخش اعتراضات مردمي جنبش سبز به رغم كيفيت آماتوري فيلم هاي گرفته شده از گوش هاي تلفن همراه يا دوربين دستي پرداختندو حكومتي كه بزرگترين سلاحش تبليغات و عوام فريب در اعياد،‌مراسم ملي و مذهبي بود اكنون با دشواري حضور جنبش سبز رودر روست .

دستاورد ديگر اين روز ،دهن كجي به هشدار ها و چنگ و دندان نشان دادن هاي فرماندهی سپاه بود كه از پيش اعلام نموده بود آماده سركوب هرحركت اعتراضي با شدت هر چه تمام تر مي باشد.او نيز بازي را باخت.

يكي ديگر از دستاوردهاي اين روز نقض صريح فرمايش رهبرحكومت مبني بر حضور و شعار دهي فقط و فقط به نفع فلسطين بود.

اين حركت نشان داد آنكه از راه صلاح و منطق خارج شود و ديكتاتوري در پيش گرفته ومنافع جمع مردم را فداي منافع گروه يا دسته مورد نظرش نمايد، ديگر از نظر خواهد افتاد و هم آن ها كه حقوق شان توسط اين شخص و ايادي و عمالش تضييع شده ديگر براي او مشروعيتي قايل نيستند.

بحران مشروعيت آقاي خامنه اي از همان روزي آغاز شد كه شتابزده و پيش از مشخص شدن قطعي شمارش آرا به احمدي نژاد تبريك گفت، از همان لحظه كه به جاي ميانجي گري و داوري و عدالت در نماز جمعه پس از انتخابات ، گفت نتيجه انتخابات درست بوده و افكارش به افكار احمدي نژاد نزديك تر است و همان جا كه جواز سركوب معترضين را صادر نمود نشان داد كه اهميتي به جان و مال و ناموس مردمي كه طبق قانون اساسي وظيفه حفظ و پاسداري از ايشان به رهبر به عنوان فرمانده كل قوا و زير مجموعه اجرايي اش سپرده شده قايل نیست و با تكيه بر توهم دايي جان ناپلئوني توطئه انگليس ها و آرمان نادرست هر كه با ما نيست برماست ، همه آناني را كه به انتخابات پر شبهه دولت دهم اعتراض داشته جيره خوار اجنبي و دشمن و محارب فرض كرده وعملا راه را برای هر جفایی علیه ملت باز گذاشت.

اين كنش و واكنش ها از آقاي خامنه اي نشان داد كه ايشان ديگر درجايگاه رهبر فرزانه و خردمندي قرارنداردكه دلش براي همه ملت بسوزدو نظر و خواست همه فرزندانش را با همه ديگرگوني و دگر انديشي در تصميماتش لحاظ مي كند.

برخورد ايشان طي 3 ماه گذشته نشان داد كه حتي بيش از16 ميليون راي دهنده به آقايان موسوي،‌كروبي و رضايي - بر اساس گزارشات وزارت كشور احمدي نژاد- اگر از راي خود به نفع دولت غاصب بازگشتند كه به دامان اسلام بازگشته اند و شهروند به حساب مي آيند در غير اين صورت خونشان مباح است...16 ميليون كه هيچ اگر 70ميليون هم بگويند ما اين حكومت را نمي خواهيم، بايد از بين بروند تا اسلام (یعنی ولايت مطلقه آقای خامنه ای) باقي بماند.

با اين همه حركت مردم طي سه ماه گذشته و به ويژه روز قدس -كه ازين پس روز در تاريخ روزحق طلبي مردم ايران به حقوق تضييع شده شان نام خواهد گرفت- ؛ و در مقابل واكنش هاي غلط رهبري و دولت كودتايي نشان داد كه تئوري ولايت فقيه تا چه حد ناكارآ و نقد پذير است تا آنجا كه همه آنچه فقيه خوانده و حفظ كرده به جاي آنكه او را در اين شرايط بحراني ، در تصميم گيري كه موجب نفع بندگان و رضاي خداوند باشد ياري كند. از او موجودي مي سازد كه مانند ديكتاتور هاي تاريخ كمر به حذف هر نداي مخالفي بسته و هر ترانه اميدي را كه گلويي ديگر انديش و ديگر خوان باشد درگلو خفه مي كند و از این جهت براي آقاي خامنه اي بايد متاسف بود.

.
 
بهنود اخوان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر