رؤیای سبز کشورم...
آقایان مسؤول! مگر من و امثال من از وطنمان چه خواستیم؟ مگر چه خواستیم که دولت هر آنچه داشت بر سر ما کوبید؟ مگر ما از انتخابات چه میخواستیم؟ آیا جز این خواستیم که دروغ از جامعه کم شود؟ جز این خواستیم که نان شبمان در گلوی مبارک عربها نرود؟ جز این خواستیم که کوچکترین آزادیهای اجتماعیمان باید به ما بازگردد؟ مگر شعار ما تنها "یاحسین،میرحسین" نبود؟ با ما چه کردید که امروز ذکر شب و روزمان شده "مرگ بر دیکتاتور"؟ شده "شکنجه،تجاوز،اعتراف دیگر اثر ندارد"؟ (و خدا میداند که شعارمان در روز بعد، ماه بعد و سال بعد چه خواهد بود...)
من از همان ابتدای انتخابات به دوستان سبزم میگفتم نتیجه انتخابات، سبز نخواهد شد اما در دلم میگفتم، ای کاش حداقل چاقو دستهاش را نبرد و کودتا تا اعماق وجود کشور نفوذ نکند. ای کاش حقیقت پایمال نشود و حرمتها از بین نرود... ای کاش نادان بر دانا مسلط نشود... ای کاش کشورم را سرسبز ببینم. اما این آرزو هم مثل بقیه آرزوهای جوانهای ایرانی به راحتی بر باد رفت...
میدانید رئیس جمهور منتخب من کیست؟
آنکه اگر سرش برود، مدافع حق خواهد بود. حتی اگر حقیقت با منافعش در تضاد باشد. حتی اگر دفاع از آن منجر به ریختن آبروی خودش شود. چه قدر دلم میخواست رئیسجمهور سرزمینم کسی بود که وقتی خبرنگاران خارجی از مرگ دلخراش ندا آقا سلطان میپرسیدند از شدت ناراحتی زجه میزد و به خود میپیچید نه آنکه عکس زن مصری را که درآلمان مورد اصابت گلولهی یک آلمانی قرار گرفته بود نشان دهد. به پای مادر سهراب بیفتد و از او عذر بخواهد و تسلیت بگوید نه آنکه بیاعتنایی کند و روی برگرداند. دوست داشتم رئیسجمهور من بفهمد که حفظ حرمت خون هموطنش اولویت اوست.
اما خطر اصلی برای مردم اینها نیست. گاهی فکر میکنم هیچ خطری برای مردم بزرگتر از آن نبود که شخص دوم کشور و مجری قانون اساسی احساس خدایی کند. فرمان عزل و نصب بدهد، دستگیر کند، آزاد کند، اعتراف بگیرد، دستور شکنجه بدهد، مردم را بی ارزش و خس و خاشاک بنامد، هویت (...) خود را پنهان نگه دارد، مخفیانه از انجمن حجتیه دفاع کند، کیسه بیتالمال کشور را به سمت شرق و غرب عالم سرریز کند، قانوناساسی را نقض کند، در تریبون رسمی صدا و سیما درغ ببافد و ... و هیچ کس هم از او کوچکترین سوالی نپرسد و بازخواستش نکند نتیجه اش همین است... حس قدرت مطلق، حس خدایی... حس تسلط مطلق بر مردم، حکومت و رسانه ها
رئیس جمهور انتخابی من نمیتوانست وقتی مردم معترض به خیابان میآمدند، راه حضور رسانهها را ببندد تا نشان دهد واقعیت آن طور که همه میبینند نیست و با قساوت بی حد بشری، میلیونها ایرانی مخالف خودش را که«الله اکبر» میگفتند و در خیابانها جان میدادند، خس و خاشاک بنامد و اراذل و اوباش را به لباس شخصیهای دولتی تبدیل کند تا با قمه و باطوم به جان مردم بیفتند.
رئیس جمهور منتخب من نمیتوانست تمام نیرویش را برای پوشاندن جنایات افشا شده صرف کند. قانون تفتیش عقاید، سلب آزادیهای مشروع و قانونی مردم، بازداشتهای فعالان سیاسی و سران اصلاحطلب، شکنجه بزرگان سیاست و ادب، پخش نمایش تلویزیونی اعترافات تلویزیونی قبل از اثبات جرم در دادگاه و گرفتن اقرار در زندان و تجاوزهای جنسی در زندان را پشت نقاب دین پنهان کند. دلم میخواست رئیس جمهور من انسان درندهخویی نباشد که مرگاندیشی و ویرانگری شیوهی غالب برخوردش با جهان باشد.
کاش رئیس جمهور من اسلامِ سیاه قساوت و خشونت و بی رحم را با اسلام دموکراتیک تاخت نمیزد و به جای توهم انتصاب از جانب امام زمان و اختیاراتی مطلقه، مردمسالاری با رعایت انتخاب شهروندان را برای خودش انتخاب میکرد. کاش میفهمید خطرناکتر از دشمن بیرونی که قابل انکار نیست، تکبر و نخوت و استکبار، نفس سرکش است.
کاش رئیسجمهورم کسی بود که میفهمید چه کسی بیشتر به نظام اسلامی ضربه زد، شعارهای مسالمت آمیز «رأی من کجاست؟» و انتقادهای مظلومانه و مشفقانه رهبران دینی سبز یا قساوت و خشونت مأموران یا خودخواهی خودش؟ کاش رئیسجمهور من از اسم خدا سوء استفاده نمیکرد و تشیع را در دنیا بیآبرو نمیساخت و بیشترین آسیب و ضربه را به جمهوری اسلامی وارد نمیکرد.
دوست داشتم رئیس جمهورمن حتی اگر رئیسجمهوری حقش بود، وقتی با اعتراض میلیونی مواجه میشد آن قدر برخودش تسلط داشت و آن قدر قدرت به چشمش خار و خفیف بود که مثل حضرت علی با بزرگواری از آن چشم بپوشد یا حداقل به همهپرسی یا رفراندم رضایت و اعتقاد داشته باشد.
اما آقای احمدینژاد هیچ کدام از ویژگیهایی را که گفتم ندارد! او رؤیای کشور من نیست! او عامل پیشرفت وطنم نیست! او رئیس جمهور ایده آل من نیست. او سازنده نیست. او تنها سارق رؤیاهای سبز کشورم من است. او ...
اما همه باید بدانند که جوان ایرانی، گوشهای آرام و ساکت نمینشیند، آستین غم به بغل نمیگیرد و نا امید نمیشود. اشک میریزد، فریاد می کشد، زخمی و خونین میشود اما افسوس نمیخورد. چون هیچگاه دست از جنگیدن بر نمیدارد. به امید داشتن رئیس جمهور منتخب راکد و بیحرکت نخواهد ماند، بلکه حق خود را خواهند گرفت. ما رؤیای کشورمان را پس خواهیم گرفت. رؤیای ایرانی سبز و آزاد...
رستگار
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر